معناي لغوي: خواهر پدر
معناي استعاره اي: هر زني كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد يا هر زني كه مادر چشم ديدنش را نداشته باشد.
نقش سمبليك: به عهده گرفتن مسئوليت در موارد ذيل :
1. جواب همه ي فحش هايي كه مي دهيد. مثال: ...
2. جواب همه ي محبت هايي كه مي كنيد. مثال: به درد عمه ات مي خوره...
3. خيلي چيزهاي بدِ ديگه كه از ذكر مثال معذوريم...
غذاي مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
ضرب المثل: ندارد (تخفيف به دليل تعدد در نقش هاي سمبليك).
زير شاخه ها:
شوهر عمه: يك مرد پولدار كه سيبيل قيطاني دارد و چندش آور است.
پسرعمه/دخترعمه: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي حالتان را به هم مي زنند.
چهره هاي معروف: عمه ليلا. ترجيع بند: دختر كه رسيد به بيست، بايد به حالش گريست.
مشاغل كاذب: Match-Making
نكته: داشتن يك عمه كه در توصيفات فوق صدق نكند جزو خوش شانسي هاي زندگي است.
گؤنده ر بؤلوم لر: طنز فارسي
معناي لغوي: خواهر مادر
معناي استعاره اي: هر زني كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد.
نقش سمبليك: يك خانم مهربان و دوست داشتني كه خيلي شبيه مادر است و هميشه براي شما آبنبات و لباس مي خرد.
غذاي مورد علاقه: آش كشك.
ضرب المثل: خاله را ميخواهند براي درز ودوز و گرنه چه خاله چه يوز. خاله ام زائيده، خاله زام هو كشيده. وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمي شناسه. اگه خاله ام ريش داشت، آقا داييم بود.
زير شاخه ها:
شوهر خاله: يك مرد مهربان كه پيژامه مي پوشد و به ادبيات و شكار علاقه مند است.
دختر خاله/پسر خاله: همبازي دوران كودكي كه يا در بزرگسالي عاشقش مي شويد اما با يكي ديگه ازدواج مي كنيد يا باهاش ازدواج مي كنيد اما عاشق يكي ديگه هستيد.
چهره هاي معروف: خاله خرسه، خاله سوسكه.
مشاغل كاذب: خاله زنك بازي، خاله خانباجي.
نكته: داشتن يك خاله ي مجرد در كودكي از جمله نعمات خداوندي است.
گؤنده ر بؤلوم لر: طنز فارسي
سازمان خبرنگاران بدون مرز اعلام كرد، ليست وب سايتهايي كه هر فيلتر مسدود ميكند، طبقهبندي شده است
گؤنده ر بؤلوم لر: تركيه
گؤنده ر بؤلوم لر: شعر آذري
بدين ترتيب اعضا با هم رابطه متقابل دارند . جهت هدف خاصي به نام پيشرف گرد هم مي آيند. منصب گيري جمعي و انتصابهاي دسته جمعي در بوروكراسي ايراني تاكيدي بر اين مهم مي باشد.
گؤنده ر بؤلوم لر: مديريت