وزير اقتصاد در حاشيه همايش ملي پذيرش بنگاههاي اقتصادي در بورس از احكام پيش بيني شده در بودجه امسال براي گسترش تأمين مالي كشور خبر داد.

در باب اهميت ماليات در اقتصاد كشورها بسيار بحث شده است و شايد يكي از
مهمترين رويكردهاي اقتصادي در هر كشوري ماليات باشد. بسياري از صاحبنظران اقتصادي
با يادآوري نحوه اداره كشورهاي پيشرفته و مترقي بر اين باورند كه براي اداره كشور
همواره نميتوان به درآمدهاي نفتي اتكا داشت و به طبع بايد بهاي تامين بسياري از
خدمات عمومي از جانب كساني تامين شود كه از اين امكانات بهره ميبرند. در بسياري از
كشورها تا ۹۰ درصد هزينههاي عمومي كشور از محل ماليات تامين ميشود؟ اما در كشور
ما بهرهوري از درآمدهاي مالياتي طوري ديگر است و عدهاي معتقدند كه در زماني كه
دولت از درآمد نفت ۱۰۰دلاري بهره ميبرد و شايد بتوان گفت دولت نهم در زمره
ثروتمندترين دولتها پس از پيروزي انقلاب اسلامي قرار دارد چه نيازي به طرح مسئله
ماليات است؟
به گزارش تفاهم به نقل از رسانه مالياتي، بايد گفت يكي از مهمترين
مسائل مطروحه در اين ميان غيرقابل اعتماد بودن درآمدهاي نفتي است. بايد در نظر داشت
كه نفت ثروت ملي است كه نه تنها متعلق به نسل حاضر است بلكه به نسلهاي آينده نيز
تعلق دارد ثروتي كه زماني نه چندان دور به اتمام خود نزديك ميشود و نسل حاضر را به
جوابگويي در خصوص نحوه مصرف آن در پيشگاه تاريخ مجبور خواهد كرد. به هر حال صرف نظر
از اين پاسخگويي تاريخي آنچه كه بيشتر خودنمايي ميكند نحوه مصرف درآمدهاي نفتي
است. اگرچه تاكيد بر اين است كه مردم نبايد براي اداره امور كشور يكسره از دولت
توقع داشته باشند اما نگاهي به فراز و فرود بهرهگيري از درآمدهاي نفتي نشان ميدهد
كه اين دولت است كه به عنوان بزرگترين مصرفكننده طي سالهاي رونق اقتصادي اين توقع
را در ميان اقشار مختلف مردم به وجود آورده است. از هنگامي كه نفت به يك منبع مهم
درآمدي براي دولت تبديل شد و بخصوص پس از شوك قيمتي دهه ۷۰كه كشورهاي صادركننده
نفت را تبديل به صاحبان درآمد هاي ارزي كلان كرد، نحوه خرج كردن درآمدهاي نفتي در
داخل كشور، رفته رفته اين باور را در اذهان نهادينه كرد كه وظيفه اداره كشور به
عهده دولت است و اين دولت است كه بايد مخارج سنگين و مرتبا درحال افزايش كشور را
تامين كند. اين درحالي است كه تلقي مردم دنيا از دولت، اساسا با اين انتظارات كاملا
فاصله دارد. در اغلب كشورها، براي دولت نقش پيمانكاري قائلند، پيمانكاري كه بايد از
مردم (بعنوان كارفرما) پول بگيرد و آنچه را كه آنان ميخواهند ، فراهم كند و
همانطور كه يك كارفرما از پيمانكارش بازخواست ميكند و كار خوب ميخواهد، مردم همه
رابطهشان با دولت اينگونه است. اگر طلبكاري و انتظاري هست، از منظر پرداخت سهم
شهروندي (ماليات) است. اتكا گسترده دولت به درآمد نفت، باعث كاهش نياز به درآمدهاي
غيرنفتي به خصوص مالياتي شده است و در نتيجه اتكا دولت به مردم را از نظر درآمدي
تضعيف و برعكس مردم را به دولت وابستهتر شدند. از آنجا كه بخش عمدهاي از درآمد
دولت از محل فروش نفت تامين ميشود دولت قادر است بدون نياز جدي به كار و درآمد
جامعه يعني بينياز به اينكه جامعه چگونه كار كند و چه ميزان درآمد ايجاد كند و
اينكه چقدر ماليات بپردازد، حجم گستردهاي از منافع حاصل از فروش نفت را به
هزينههاي جاري و عمراني كشور اختصاص دهد و در نتيجه تعداد كارمندان دولت را به شدت
افزايش دهد. همچنين دولت ميتواند يارانههاي گسترده و نابهجا در اختيار جامعه
بگذارد و اقتصاد دولتي را دولتيتر و بسيار بزرگ كند و در مقابل با كم اثر كردن نقش
بخش خصوصي، آن را در حاشيه فعاليتهاي اقتصادي قرار دهد و بالاخره به علت اختلال
قيمتهاشرايطي فراهم آورد كه بنگاههاي دولتي به صورت غيراقتصادي اداره شوند و حتي
بتوانند بهرغم زياندهي ادامه حيات دهند و عموما چند برابر نيازشان كارمند به
استخدام درآورند. نبايد از ياد ببريم كه دقت در هزينه كردن در طي اين درآمدهاي باد
آورده نيز از بين رفته و حاصل آن جايگزيني فرهنگ نامناسب ريخت و پاش است كه به كرات
مورد انتقاد دلسوزان قرار ميگيرد. همچنين در اين سالها ترزيق درآمدهاي نفتي سبب
افزايش تورم و به وجود آمدن بيماري هلندي شده از يك سو و غيررقابتي بودن كالاهاي
داخلي شده است كه آن هم هم نظريه جديدي نيست. در عين حال زماني كه دولت، به خاطر در
اختيار داشتن درآمد نفت، براي افزايش درآمد خود چندان به فعاليت مردم و بازدهي كار
آنان وابسته نباشد و برعكس مردم براي كسب درآمد، چشم به دولت داشته باشند، تعادل
سياسي جامعه به هم ريخته و در نتيجه پديده مهم پاسخگويي دولت در مقابل مردم تضعيف
ميشود.
صندوق بينالمللي پول طي گزارشي به كشورهاي نفتي خاورميانه هشدار داد
در صورتيكه اين كشورها سرمايهگذاريهاي عظيم زيربنايي و اصلاحات اساسي اجتماعي و
اقتصادي را در پي نگيرند، فاصله اقتصادي آنها با اقتصادهاي پيشرو جهان شديدا افزايش
خواهد يافت. در واقع درآمدهاي سرشار نفتي سبب غفلت اين كشورها از اصلاح ساختار
بيمار اقتصادي شان خواهد شد.
استفاده از درآمدهاي نفتي را در توسعه زيرساختها،
تقويت استعدادها، توسعه سرمايهگذاريها و واردات كالاهايي كه سبب ايجاد زيرساختها
و سرمايه گذاري بنيادي ميشود از جمله راهكارهاي مطرح در اين ميان است، همچنين بهره
گيري از از ماليات ميتواند به عنوان مهمترين ابزار براي تعديل سياستهاي مالي دولت
در نيل به توسعه اقتصادي، تامين و برقراري عدالت اجتماعي مبدل شود. نظام مالياتي
كارآمد در حوزه منابع درآمدي به بازتوزيع درآمد و توزيع عادلانه آن و در حوزه توليد
و سرمايهگذاري به توسعه بازار سرمايه و در نهايت رفاه عمومي جامعه منجر ميشود در
اين ميان براي اينكه مالياتها به عنوان محل اصلي درآمدهاي دولت قرار گيرد و فشار
مضاعفي بر مردم وارد نشود لازم است تا دولت ضمن كوچك تر كردن خود و سياستهاي
ابلاغي مقام معظم رهبري اصل ۴۴قانون اساسي بند الف و بند ج را اجرايي تر كرده و
با ايجاد دولتي متعادل نسبت به حال حاضر در اين فرآيند بخش اصلي درآمدهاي جاري خود
را از محل ماليات كسب كند. "مرتضي الله داد" اقتصاددان در اينباره ميگويد: اگر
بتوانيم توليد را در بخش خصوصي افزايش دهيم به دليل آنكه اولا در اين بخش توليد با
بهرهوري بالاتري نسبت به بخش دولتي همراه است و ثانيا توليد كششي است كه اين نوع
توليد ضد تورمي محسوب ميشود ميتوان انتظار داشت كه تورم در كشور كاهش يابد. اين
استاد دانشگاه ميافزايد: با اجرايي شدن اين سياستها و كاهش تورم است كه دولت
ميتواند از ماليات بر درآمد به عنوان درآمد جديدي براي هزينه هاي خودش بهرهبرداري
كند و درآمد نفت را در بنيانسازي اقتصاد بكار برد.

به گزارش خبرگزاري اقتصادي ايران(econews.ir)؛"رحيم ممبيني" در مورد برنامه دولت براي تامين مالي پروژههاي نيمهتمام عمراني گفت: احكامي در قانون بودجه 90 وجود دارد كه به دولت اجازه ميدهد بخشي از طرحهاي نيمهتمام وحتي طرحهاي تمام شده عمراني و در حال بهرهبرداري را براي تامين مالي ساير طرحهاي عمراني به بخش خصوصي بفروشد و منابع حاصل را در ساير طرحهاي نيمه تمام به كار برد. در اين زمينه رقم 1750 ميليارد تومان در قانون بودجه درآمد پيشبيني شده است.
وي ادامه داد: همچنين احكام متفاوتي در قانون بودجه وجود دارد كه علاوه بر اين به دولت اجازه ميدهد براي پرداخت مطالبات پيمانكاران از طريق فروش سهام شركتهاي دولتي اقدام كند.
ممبيني همچنين در پاسخ به اين پرسش كه چه برنامهاي براي تحقق 2.5 ميليون شغل در سال 90 در قانون بودجه وجود دارد و آيا اين حجم از اشتغال فقط توسط بودجه تامين ميشود، گفت: در قانون بودجه براي اشتغالزايي هدف ايجاد 2.5 ميليون فرصت شغلي پيشبيني شده كه كار بزرگي است و بايد هم قوه مجريه، مقننه و هم قضائيه همت كنند و با توجه به سال جهاد اقتصادي كه توسط مقام معظم رهبري اعلام شده، اين فرصتهاي شغلي در سال جديد ايجاد شود.
وي تاكيد كرد: بستر براي انجام جهاد اقتصادي در سال جاري فراهم است و بايد همه تلاش كنند امري كه توسط مقام معظم رهبري اعلام شده و واقعا با علم و اشراف مطرح شده، بايد به مرحله اجرا برسد و اگر همت و اراده همه قوا وجود داشته باشد جهاد اقتصادي تحقق پيدا ميكند.
ممبيني در مورد موارد هزينهاي در قانون بودجه گفت: همان گونه كه از اسم آن پيداست مواردي در قانون پيشبيني شده كه اگر درآمدي حاصل شد در مقابل آن درآمد درصدي هزينه تعريف شده و گاهي صد در صد يا كمتر هزينه پيشبيني شده است كه بستگي به قانون وصول آن درآمد دارد برخي از قوانين همه درآمدها را در مقابلش هزينه تعريف كردهاند.
وي گفت: به عنان مثال درآمد ناشي از ثبت توسط سازمان ثبت اسناد و املاك پيش بيني شده است كه در مقابل اين درآمد پيش بيني شده 42 درصد از اين درآمد براي هلالاحمر اختصاص پيدا كند كه البته اين نكته قابل ذكر است كه موارد درآمد هزينهاي در قانون بودجه نسبت به منابع كلان بودجه عمومي زياد نيست و مشكلي از نظر تراز بودجه ايجاد نميكند.
ممبيني همچنين به فارس گفت:اتفاقا موارد درآمد هزينهاي تنها جايي است كه مشكل كسري بودجه و يا عدم تراز وجود ندارد و اگر دستگاههاي اجرايي موافقت كنند متناسب با آن درآمدهاي وصول شده هزينه تعريف شده انجام خواهد شد اما اگر دستگاههاي اجرايي بدون توجه به درآمد وصولي هزينه بتراشند براي خود ايجاد زحمت ميكنند.

متأسفانه منابع لازم براي پرداخت يارانهها از محل لحاظ شده در قانون پرداخت نشده بلكه بخشي از آن از منابع بانكها و برخي از بودجه دستگاهها بوده و اين تخلف است.به گزارش مهر، عبدالرضا رحماني فضلي در پاسخ به اين سؤال كه نوع تخلفات صورت گرفته در چه محورهايي است، گفت: متأسفانه منابع لازم براي پرداخت يارانهها از محل لحاظ شده در قانون پرداخت نشده بلكه بخشي از آن از منابع بانكها و برخي از بودجه دستگاهها بوده است و اين از نظر ما تخلف محسوب ميشود و بايد پيگيري شود.رحماني فضلي تاكيد كرد: ما همچنان ادامه اجراي اين قانون را مورد رسيدگي قرار ميدهيم و گزارشي از عملكرد دولت در اين زمينه به مجلس ارائه خواهيم كرد.

اعتبارات فصل كشاورزي كه سال 89، 21 هزار و 255 ميليارد ريال بوده است با 37درصد رشد براي سال 90، 29هزار و 79ميليارد ريال تعيين شد.
اگرچه افزايش 37درصدي بودجه كشاورزي چشمگير بهنظر ميرسد اما در قياس با كل اعتبارات كشور رقم قابل توجهي نبوده و تنها 1/8درصد از كل بودجه عمومي به بخش كشاورزي تعلق گرفته و اين در شرايطي است كه بيش از 22درصد جمعيت شاغل كشور در اين بخش فعاليت دارند و بيش از 11درصد توليد ناخالص داخلي را بخش كشاورزي تأمين ميكند.
مروري مختصر به تكاليف مطرح در قانون برنامه پنجم براي بخش كشاورزي نظير دستيابي به خودكفايي در توليد محصولات اساسي كشاورزي و دامي مانند گندم، جو، ذرت، برنج، دانههاي روغني، شكر، گوشتسفيد و قرمز، شير، تخممرغ، گسترش كشاورزي صنعتي، فراهم كردن زيرساختهاي امنيت غذايي و ارتقاي ارزش افزوده بخش كشاورزي بر مبناي ملاحظات توسعه پايدار سالانه به ميزان 7درصد، مستلزم انجام اقدامات دامنهدار فني و وسيعي خواهد بود كه به اعتقاد تحليلگران از عهده بودجه تعيين شده سال90 خارج است.
بودجه بخش كشاورزي همواره از كمترين اعتبار ممكن در بودجههاي سالانه برخوردار بوده و هيچگاه اولويت اعداد و ارقام هيچ بودجهريزي را به خود اختصاص نداده است.محمدحسين كريميپور، رئيس كميسيون كشاورزي اتاق بازرگاني ايران در گفتوگو با خبرنگار ما گفت: هيچ وقت كشاورزي در بودجه مورد توجه ويژه نبوده است.
هرچند رياستجمهوري و وزير جهاد كشاورزي بارها اعلام كردهاند كه در بودجه سال90 بخش كشاورزي از توجه ويژه دولت برخوردار بوده و با توجه به لايحه هدفمندسازي يارانهها جهش بودجه بخش كشاورزي قابل توجه خواهد بود اما تجربه نشان ميدهد كه نبايد به چنين برنامههايي چندان اميد بست.در صورتي كه فرض كنيم سالانه حداقل 300هزار هكتار از مزارع كشور تجهيز و نوسازي شود و حداقل همين تعداد استقرار سيستمهاي آبياري تحت فشار مدنظر باشد؛ با توجه به پيشنهاد تقبل 85درصد اين هزينهها توسط دولت، نياز اعتباري اين دو فعاليت بهتنهايي 15هزار ميليارد ريال خواهد بود. اين درحالي است كه رقم پيشبيني شده در بودجه 12هزار و 957ميليارد ريال است.
سهم اندك كشاورزي به بودجه محدود نميشود
بر اساس آمار بانك مركزي، بخش كشاورزي در برنامههاي اول تا سوم توسعه سهمي بين 14 تا 18درصد در توليد ناخالص داخلي داشته و سهم تشكيل سرمايه به ارزش افزوده اين بخش حدود 10درصد بودهاست. اين درحالي است كه در برنامه اول توسعه سهم بخش كشاورزي در تشكيل سرمايه ثابت ناخالص كشور 5 درصد بود. اين عدد در برنامه دوم به 4درصد رسيد و در برنامه سوم نيز سهم 4/5 درصدي را از كل سرمايهگذاريها به خود اختصاص داد.اين ارقام در مقايسه با بخش صنعت از 10 برابر بودن سرمايهگذاري صنعتي نسبت به كشاورزي حكايت دارد. طبق آمار سهم بخشهاي صنايع، معادن و خدمات از تشكيل سرمايه در 3برنامه بين 30 تا 65درصد بوده است.
رئيس كميسيون كشاورزي اتاق ايران با اشاره به ميزان سرمايهگذاريهاي صورت گرفته طي 30 سال گذشته در بخش كشاورزي خاطرنشان كرد: در حالي ميزان سرمايهگذاري در بخش كشاورزي نسبت به كل سرمايهگذاريها در بخش كشاورزي طي 30 سال گذشته 4 تا 5درصد گزارش شده است كه ميزان اشتغال در كل بخش كشاورزي هيچ وقت به كمتر از 22درصد نرسيده است.كريميپور افزود: ميزان توليد ناخالص ملي در بخش كشاورزي هيچگاه به كمتر از 13درصد نرسيده است، اما ميزان سرمايهگذاري در بخش كشاورزي همواره كمتر از 5درصد در بعد از انقلاب بوده و فقر سرمايه به صورت انباشت طي 30 سال همواره تكرار شده است.
ارتباط از راه دور برنامه و بودجه
با وجود اينكه مجلس زمان نسبتا طولاني و مفصلي براي بررسي بودجه اختصاص داد، بودجه سال 90 كشور نتوانست به اهداف عالي برنامه پنجم توسعه نزديك شود. رئيس كميسيون كشاورزي، آب و منابع طبيعي مجلس در اينباره گفت: هرچند بودجه سال 90 برجستگيها و ويژگيهاي قابل توجهي نسبت به بودجههاي سنوات گذشته داشته است، اما همچنان از اهداف برنامه پنجم توسعه فاصله معناداري گرفته، بهطوري كه بارها مصوباتي در مجلس تصويب شد كه به وضوح مخالف سند برنامه تنظيم شده است.عباس رجايي متذكرشد: توجه به اصل 44 قانون اساسي، واگذاري بسياري از پروژهها از دولت به مردم، اجراي قانونهاي خريد تضميني، افزايش شاخصهاي رفاه در زندگي مردم و بهبود زيرساختهاي كشاورزي و قرار دادن آن بهعنوان محور توسعه ازجمله تأكيدات برنامه پنجم توسعه است كه بودجه كمتر تمايلي به اجراكردن آن پيدا كرد. در اين راستا مركز پژوهشهاي مجلس نيز طي بررسي بودجه سال 1390 اعلام كرد: بودجه سالجاري بايد در راستاي تحقق اهداف برنامه پنجم توسعه باشد اما بهنظر ميرسد اكثر برنامهها و طرحهاي پيشنهادي ادامه اهداف برنامه چهارم توسعه بوده، با اين تفاوت كه اعتبارات تخصيصيافته به آنها افزايش يا كاهش داشته است؛ بنابراين تأمينكننده اهداف كمي قانون برنامه پنجم توسعه نخواهد بود.
برنامهريزي بدون پول
تأكيد سند چشمانداز بر توسعه علم و فناوري براي كسب جايگاه اول در بين كشورهاي منطقه و حكم رهبري بر جهش منظور نظر در چشمانداز در بخش كشاورزي همچنين انتظار رشد سالانه 7درصدي كه در برنامه پنجم توسعه در كنار وعدههايي براي تقويت خوداتكايي و بعضا خودكفايي محصولات كشاورزي و افزايش شاخص بهرهوري آب آمده است، همه تكاليفي است كه با تخصيص اعتبارات مناسب قابل تحقق است. رئيس كميسيون كشاورزي مجلس در اين خصوص نيز اظهار كرد: بودجه بخش كشاورزي بايد
بر اساس زيرساختهاي مدون شده برنامه پنجم توسعه به نوعي تدوين شود تا شاخصهاي رفاه در مردم روستاها افزايش يافته و كشاورزي بهعنوان شغلي اقتصادي ارزشگذاري شود.
عباس رجايي يادآورشد: با سرمايهگذاري 2 تا 3درصدي فعلي، هيچگاه بخش كشاورزي نميتواند به افقهاي برنامهريزي شده سند چشمانداز برسد و تنها زماني اين اهداف محقق ميشود كه سرمايهگذاريهاي ساختاري و بنيادي در برنامههاي دولت ديده شود.نماينده اراك و كميجان در مجلس تصريح كرد: فقط 70هزار ميليارد تومان طرح نيمهتمام در بخش آب و خاك وجود دارد كه بايد سفره نيمهتمام طرحهاي مذكور بالاخره برچيده شود.او توضيح داد: چيزي نزديك به 6ميليون هكتار از اراضي زراعي و باغهاي بخش كشاورزي بايد طي برنامههاي آينده تحت آبياري تحت فشار يكپارچهسازي اراضي و بهسازي باغها قرار گيرد. اين در حالي است كه چنين برنامههايي هيچگاه به آساني محقق نميشود.

حساب ذخيره ارزي در سال ۱۳۷۹ توسط دولت محمد خاتمي و پس از پشت سر گذاردن شوك ناشي از كاهش شديد درآمدهاي نفتي راه اندازي شد.

هرچند عقلاني مرسوم آن است كه در هنگام تدوين بودجه هر كشور، هزينهها تكليف درآمدها را مشخص كند اما متأسفانه و بهدلايل شناختهشده در كشور ما اين پديده حادث ميشود و ما معمولا هزينههايمان را تقريبا آنطور كه ميتوانيم و ميخواهيم تعيين ميكنيم و سپس درآمدها را مشخص ميكنيم.

در آمد نفت از حدود ۱۰۰ سال پيش وارد زندگي اقتصادي ما شد. از حدود ۶۰ سال پيش براي استفاده از اين درآمد راهكاري به اسم برنامهريزي توسعه بهوجود آمد و از سال ۱۳۲۷ اين برنامهها بهطور منظم در كشور طراحي و اجرا شدهاست.

يكي از عمدهترين موانع تنظيم و بررسي بودجه آن است كه كشور فاقد قانون لازم براي چگونگي نوشتن بودجه و همچنين نحوه بررسي و تغيير ارقام مندرج در آن است؛ يعني الزامي كه اصل 52 قانون اساسي مقرر داشته، براي بودجه اجرا نشدهاست. لذا هم دولت براي تهيه و تنظيم لايحه بودجه معيار و ميزان قانوني جامعي ندارد و هم مجلس براي بررسي و تصويب لايحه دولت، فاقد ملاك قانوني است.
