وبلاگ شخصي اكبر زواري رضائي
MUHASEBE - FİNANSMAN VE DÜŞÜNCELERİM
تاريخ : دوشنبه 23 آبان 1390 | یازار : اكبر زواري رضائي

چگونه يك مقاله علمي بنويسيم؟ (اصول مقاله نويسي)

1.مقدمه مقاله علمي معمولاً در نتيجه پژوهش منطقي، ژرف و متمركز نظري، عملي يا مختلط، به كوشش يك يا چند نفر در يك موضوع تازه و با رويكردي جديد با جهت دستيابي به نتايجي تازه، تهيه و منتشر مي‏گردد. (اعتماد و همكاران، 1381، ص2) چنين مقاله‏اي در واقع گزارشي است كه محقق از يافته‏هاي علمي و نتايج اقدامات پژوهشي خود براي استفاده ساير پژوهشگران، متخصصان و علاقه‏مندان به دست مي‏دهد. تهيه گزارش از نتايج مطالعات و پژوهش‏هاي انجام شده، يكي از مهم‏ترين مراحل پژوهشگري به شمار مي‏رود؛ زيرا اگر پژوهشگر نتواند دستاوردهاي علمي خود را در اختيار ساير محققان قرار دهد، پژوهش او هر اندازه هم كه مهم باشد، به پيشرفت علم كمكي نخواهد كرد؛ چون رشد و گسترش هر عملي از طريق ارائه و به هم پيوستن دانشِ فراهم آمده از سوي فردفرد انديشمندان آن علم تحقق مي‏يابد. همان طور كه پژوهشگر پيش از اقدام به پژوهش، نيازمند توجه و بررسي يافته‏هاي علمي پژوهشگران قبل از خود است تا بتواند يافته‏هاي علمي خود را گسترش بخشد، ديگران نيز بايد بتوانند به يافته‏هاي پژوهشي او دسترسي پيدا كنند و با استفاده از آنها فعاليت‏هاي علمي خود را سازمان داده، در ترميم و تكميل آن بكوشند. از امتيازهاي مهم يك مقاله مي‏توان به مختصر ومفيد بودن، بِروز بودن و جامع بودن آن اشاره كرد؛ زيرا محقق مي‏تواند حاصل چندين ساله پژوهش خود در يك رساله، پايان‏نامه، پژوهش، يا حتي يك كتاب را به اختصار در يك مقاله علمي بيان كند تا پژوهشگران ديگر بتوانند با مطالعه آن مقاله از كليات آن آگاهي يابند و در صورت نياز بيشتر، به اصل آن تحقيقات مراجعه كنند. بدين منظور، امروزه نشريات گوناگوني در زمينه‏هاي مختلف علمي- پژوهشي نشر مي‏يابد و مقاله‏هاي به چاپ رسيده در آنها، اطلاعات فراواني را در اختيار دانش پژوهان قرار مي‏دهند. لازم است محققان با شيوه تدوين مقالات علمي آشنا باشند تا بتوانند با استفاده از شيوه‏هاي صحيح، با سهولت، نتايج تحقيقات و مطالعات خود را به صورت مقاله در اختيار علاقه‏مندان قرار دهند. نوشتن مقاله مستلزم رعايت اصولي در ابعاد مختلف محتوايي، ساختاري و نگارشي است.
2. ملاك‏هاي محتوايي مقاله(2) يكي از مهم‏ترين ابعاد مقاله علمي، محتواي علمي و ارزشمنديِ كيفي آن است. مقاله بايد يافته‏هاي مهمي را در دانش بشر گزارش نمايد و داراي پيامي آشكار باشد؛ بنابراين پيش از تهيه مقاله، محقق بايد از خود بپرسد كه آيا مطالب او آن‏قدر مهم است كه انتشار آن قابل توجيه باشد. آيا ديگران از آن بهره خواهند برد؟ و آيا نتايج پژوهش او، كار آنها را تحت تأثير قرار خواهد داد؟ (هومن، 1378، ص 82). در اينجا به چندين اصل مهم از اصول و معيارهاي محتوايي پژوهش علمي اشاره مي‏گردد كه توجه به آنها قبل از تهيه مقاله به ارتقاي كيفيت آن كمك مي‏نمايد. الف) فرايند «تفكر»: تفكر، تلاش براي معلوم كردن مجهول با استفاده از علوم موجود است. (غرويان، 1368، ص11) بنابراين اساسي‏ترين محور محتوايي يك پژوهش علمي، آن است كه مجهولي را روشن نمايد. بر اين اساس، هر پژوهش علمي در پي پاسخ دادن به پرسش‏هايي است كه تاكنون براي مخاطبان كشف نشده است. از اين رو پژوهش علمي هميشه با طرح يك يا چند سئوال آغاز مي‏شود كه محقق در صدد پاسخگويي به آنهاست. ب) منطقي بودن: منطق كه راه درست انديشيدن (تصور) و صحيح استدلال آوردن (تصديق) را مي‏آموزاند، (مطهري، 1372، ص 21) ابزار ضروري يك مقاله علمي است و محقق بايد شايستگي لازم را در استدلال آوردن، تحليل محتوا و نتيجه‏گيري داشته باشد. قواعد تعريف، طبقه‏بندي، استنباط‏هاي قياسي و استقرايي، روش‏هاي مختلف نمونه‏برداري و غيره همه از ويژگي‏هاي منطقي يك مقاله علمي است كه محقق بايد به آنها توجه داشته باشد. (هومن، 1374، ص 19). ج) انسجام و نظام‏دار بودن: مرتبط بودن اجزاي مختلف مقاله با همديگر، همچنين متناسب بودن آنها با عنوان مقاله و ارتباط عناوين فرعي با همديگر، از جمله مواردي است كه به تحقيق، يكپارچگي و انسجام مي‏بخشد. بر اين اساس، محقق بايد عناوين فرعي مقاله خود را با نظمي منطقي از يكديگر مجزا كرده، ارتباط بخش‏ها را مشخص نمايد. د) تراكمي بودن: از آنجا كه هدف پژوهش پاسخ به سئوال هايي است كه تا آن زمان دست كم از نظر محقق، پاسخي منطقي براي آن وجود نداشته است، هر پژوهش علمي بايد از يك سو به منظور كشف دانش جديد، و از سوي ديگر، براي تكميل دانش، صورت پذيرد. بنابراين هدف اصلي يك مقاله، كشف يا تكميل دانش بشري است، نه تكرار دوباره آن با عبارات مختلف. (هومن، 1374، ص 20). ر) تناسب موضوع با نيازهاي فعلي جامعه علمي: هر پژوهش علمي بايد نيازهاي اساسي جامعه علمي خود را در نظر گرفته، در صدد حل آن مسايل برآيد؛ بنابراين از طرح موضوعاتي كه از اولويت تحقيقي برخوردار نيستند و جامعه علمي، بدانها نياز ندارد، بايد احتراز نمود. س) خلاقيت و نوآوري: هر تحقيق علمي زماني مي‏تواند در ارتقاي سطح دانش، موفق و موثر باشد كه از فكري بديع و خلّاق برخوردار باشد. مقالاتي كه به جمع آوري صِرف بسنده مي‏كنند، نمي‏توانند سهم عمده‏اي در پيشرفت دانش بشري داشته باشند. ص) توضيح مطلب در حدّ ضرورت: از جمله مواردي كه محقق در گزارش نويسي پژوهش خود (مقاله) بايد بدان توجه كند، پرهيز از حاشيه‏روي و زياده‏گوييِ افراطي است؛ همچنان كه خلاصه‏گويي نبايد به حدّي باشد كه به ابهام و ايهام منجر شود؛ بر اين اساس محقق بايد به حدّي مطالب را تبيين كند كه مقصود وي براي خواننده، روشن شود. ط) متناسب بودن با نظريه‏ها: هر رشته علمي، متشكل از نظريه‏ها و قوانيني است كه مورد اتفاق صاحب‏نظران آن فن است؛ از آنجا كه تحقيقات علمي در اين پژوهشگاه در حيطه مشترك علوم انساني- اسلامي است، يافته‏هاي به دست آمده در تحقيقات ميداني يا توصيفي نبايد با اصول مباني ديني و همچنين با قوانين كلي آن رشته تخصصي منافات داشته باشد. ع) اجتناب از كلي گويي: هدف نهايي علم، صورتبندي يك «نظريه»(3) و «تبيين كردن»(4) يكي از اصول مهم نظريه است. (دلاور، 1371، ص 33) از اين رو محقق بايد بتواند مباحث علمي خود را به روشني توضيح دهد و با زبان گويا آن را تبيين و از كلي گويي اجتناب نمايد. ف) گزارش روش‏شناسي تحقيق: «تحقيق»(5) فرايندي است كه از طريق آن مي‏توان درباره ناشناخته‏ها به جست و جو پرداخت و از آن، شناخت لازم را كسب كرد. در اين فرايند چگونگي گردآوري شواهد و تبديل آنها به يافته‏ها «روش‏شناسي»(6) ناميده مي‏شود. اين سئوال كه چگونه داده‏ها بايد گردآوري شود و مورد تفسير قرار گيرد، به طوري كه ابهام حاصل از آنها به حداقل ممكن كاهش يابد؟» از موارد مهم تحقيق علمي است. (سرمد و همكاران، 1379، ص 22). يك تحقيق علمي زماني مي‏تواند مطالب خود را به اثبات برساند كه از روش گردآوري مناسبي برخوردار، و آن روش‏ها در مقاله به خوبي بيان شده باشد.
3.ساختار مقاله علمي نوشتن مقاله مستلزم داشتن طرحي مدوَّن است. در گزارش يك تحقيق نه تنها بايد ارزش‏هاي محتوايي را مراعات كرد، بلكه بايد از ساختار روشمندي نيز پيروي كرد. امروزه تحقيقات فراواني انجام مي‏شود، اما تنها بخش كوچكي از آنها در مقالات منتشر مي‏گردد. يكي از دلايل آن، عدم مهارت محقق در تهيه و تدوين ساختاري مقاله علمي است. ساختار مقاله و تهيه گزارش از يك پژوهش علمي، با توجه به روش به كار گرفته شده در پژوهش، متفاوت است. دانشمندان در يك تقسيم بندي كلي، روش‏هاي استفاده شده در علوم را به دو دسته تقسيم مي‏كنند. روش‏هاي كمي كه در آنها از داده‏هاي كمّي در تحقيق استفاده مي‏شود (تحقيقات ميداني) و روش‏هاي كيفي كه در آنها از داده‏هاي كيفي (تحقيقات كتابخانه‏اي) استفاده مي‏شود.(سرمد و همكاران، 1379، ص 78). مراحل گزارش يك پژوهش (مقاله) با توجه به روش اتخاذ شده در تحقيق، با تفاوت هايي بيان مي‏گردد. به دليل يكسان بودن هر دو روش در مراحل مقدماتي، و براي پرهيز از تكرار در اينجا مراحل مقدماتي را به صورت مجزا مي‏آوريم.

1.3.مراحل مقدماتي گزارش پژوهشي 1.1.3.موضوع يا عنوان مقاله عنوان، مفهوم اصلي مقاله را نشان مي‏دهد و بايد به طور خلاصه، مضمون اصلي پژوهش را نشان دهد. عنوان مقاله بايد جذاب باشد، يعني به گونه‏اي انتخاب شود كه نظر خوانندگان را كه معمولاً ابتدا فهرست عناوين مندرج در يك مجله علمي را مي‏خوانند به خود جلب نمايد. همچنين عنوان بايد كوتاه و گويا و تنها بيانگر متغيرهاي اصلي پژوهش باشد. تعداد كلمات در عنوان را حداكثر دوازده واژه بيان كرده‏اند. (سيف، 1375، ص 12).
2.1.3. نام مؤلف يا مؤلفان و سازمان وابسته بعد از عنوان پژوهش، نام مؤلف يا مؤلفان ذكر مي‏شود و در سطر زير آن، نام دانشگاه يا مؤسسه كه هر يك از مؤلفان در آن مشغول به كارند، مي‏آيد. اگر پژوهش به وسيله دو يا چند نفر انجام بگيرد و همه آنها به يك دانشگاه يا مؤسسه وابسته باشند، نام مؤسسه يك‏بار، آن هم به دنبال نام مؤلفان ذكر مي‏شود. اما اگر هر يك از مؤلفان به سازمان خاصي وابسته باشند، بايد بعد از نام هر يك از آنان، بلافاصله نام مؤسسه‏اي كه به آن وابسته‏اند، ذكر شود. ترتيب قرار گرفتن نام مؤلفان به دنبال يكديگر، معمولاً متناسب با ميزان مشاركت آنان در انجام پژوهش است؛ اما اگر ميزان مشاركت همه افراد در اجراي پژوهش يكسان باشد، اسامي آنان به ترتيب حروف الفبا در دنبال هم قرار مي‏گيرد. (هومن، 1378، ص 84).
3.1.3.چكيده(7) چكيده، خلاصه جامعي از محتواي يك گزارش پژوهشي است كه همه مراحل و اجراي اصلي پژوهش را در خود دارد. هدف‏ها، پرسش‏ها، روش‏ها، يافته‏ها و نتايج پژوهش، به اختصار، در چكيده آورده مي‏شود. در متنِ چكيده بايد از ذكر هرگونه توضيح اضافي خودداري شود. مطالب چكيده بايد فقط به صورت گزارش (بدون ارزشيابي و نقد) از زبان خود پژوهشگر (نه نقل قول) به صورت فعل ماضي تهيه شود. چكيده در حقيقت بخشي كامل، جامع و مستقل از اصل گزارش در نظر گرفته مي‏شود و نبايد پيش از انجام گزارش، پژوهش تهيه شود. طول چكيده براي مقاله، بستگي به روش‏هاي خاص هر مجله دارد و معمولاً بين صد تا 150كلمه پيشنهاد شده است.
4.1.3.واژگان كليدي(8) معمولاً در انتهاي چكيده، واژگان كليدي پژوهش را بيان مي‏كنند تا به خواننده كمك كنند، پس از خواندن چكيده و آشنايي اجمالي با روند تحقيق، بفهمد چه مفاهيم و موضوعاتي در اين مقاله مورد توجه قرار گرفته است. معمولاً با توجه به حجم و محتواي مقاله، پنج تا هفت واژه كليدي در هر مقاله بيان مي‏شود. (سرمد، 1379، ص 321).
2.3. ساختار مقاله مبتني بر پژوهش ميداني روش‏ها و اصول كلي ناظر بر گزارش فعاليت پژوهشي شاخه‏هاي علوم، تقريبا به طور خاصي به كار مي‏روند كه همگي متكي بر «روش علمي»(9) است. انجمن روان شناسان (APA) به منظور تسهيل در امر انتقال روش نتايج پژوهش، الگوي استاندارد شده‏اي را در اختيار مؤلفان قرار داده تا در موقع تهيه گزارش پژوهشي خود، آن اصول را به كار گيرند و تقريبا همه مجله‏هاي معتبر علوم انساني در تهيه و تنظيم نوشته‏هاي پژوهش خود از آنها پيروي مي‏كنند. (هومن،1378،ص 10) كه در زير به اختصار به مراحل آن اشاره مي‏گردد.
1.2.3.مقدمه(10) هر مقاله علمي با يك مقدمه شروع مي‏شود و آن، خلاصه‏اي از فصل اول و دوم پايان نامه‏ها و رساله‏هاست كه به طور مختصر به بيان كليات تحقيق و بررسي مختصري از پيشينه آن مي‏پردازد؛ بنابراين در مقدمه مقاله مسئله تحقيق و ضرورت انجام آن و اهداف آن از نظر بنيادي و كاربردي به صورت مختصر بيان مي‏گردد و سپس به بررسي سوابق پژوهشي كه به طور مستقيم به موضوع تحقيق مرتبط است، پرداخته مي‏شود. مقدمه بايد يك منطق اساسي را در تحقيق بيان كند و به خواننده نشان دهد كه چرا اين تحقيق ادامه منطقي گزارش‏هاي پيشين است. در اين بخش پس از نتيجه‏گيري از پژوهش‏هاي بررسي شده، محقق بايد پرسش‏هاي پژوهش خود را به صورت استفهامي بيان كرده و به تعريف متغيرهاي تحقيق به صورت عملياتي بپردازد. (هومن، 1378، ص 87).
2.2.3.روش(11) هدف اساسي از بيان روش آن است كه به گونه‏اي دقيق، چگونگي انجام پژوهش، گزارش گردد تا خواننده بتواند آن را تكرار نمايد و همچنين درباره اعتبار نتايج داوري كند؛ بنابراين مؤلف بايد همه مراحل اجرا، از جمله آزمودني‏ها، ابزارهاي پژوهش، طرح پژوهش، روش اجرا و روش تحليل داده‏ها را بيان كند.
الف) آزمودني‏ها:(12) جامعه مورد مطالعه و ويژگي‏ها و مشخصات آن از نظر تعداد، سن، جنسيت، ميزان تحصيلات و... همچنين چگونگي انتخاب آنها و در صورت گروه‏بندي شدن تعداد گروه‏ها و مقدار افراد هر گروه بيان مي‏شود.
ب) ابزارها:(13) ابزارهاي آزمايش، مثل پرسشنامه، تست و... پس از آن بيان مي‏گردد. چنانچه ابزار سنجش، يك وسيله مشهور و استاندارد شده باشد، اشاره به نام آن كافي است، اما اگر يك مقياس خودساخته باشد، بايد چگونگي طراحي و تهيه آن و شواهد مربوط به اعتبار و روايي بودن آن گزارش شود.
ج) طرح پژوهش:(14) به نقشه كار پژوهشگر براي حل مسئله پژوهش، طرح گفته مي‏شود. ابتدا متغيرهاي مستقل، وابسته و تعديل كننده و... بيان مي‏شود، سپس طرح‏هاي پژوهشي، مثل طرح تك آزمودنيِ پيش‏تست- پس تست، تحليل واريانس عاملي و...، كه در روش به كار گرفته شده، بيان مي‏گردد. همچنين تكنيك‏هاي كنترل متغيرهاي نامربوط و ناخواسته، مانند تصادفي ساختن، همتاسازي و غيره مورد توجه قرار مي‏گيرد.
د) شيوه اجرا:(15) در اين قسمت همه مراحلي كه آزمودني و آزماينده در طول مطالعه انجام داده‏اند، به صورت گام به گام تشريح مي‏گردد. گردآوري داده‏ها، دستورالعمل‏هاي اجراي پژوهش، چگونگي تشكيل گروه‏هاي آزمايشي و كنترل، چگونگي اجراي آزمايش و شيوه ثبت پاسخ‏ها و امثال آن، به طور خلاصه و دقيق توضيح داده مي‏شود.
ر) تحليل داده‏ها:(16) در اين قسمت چگونگي طبقه‏بندي، مرتب كردن، خلاصه‏كردن و تحليل‏كردن داده‏ها بيان مي‏شود؛ همچنين روش‏هاي آماري توصيفي به كار گرفته شده مثل فراواني‏ها، درصدها، نمودارها، مقادير مركزي و پراكندگي؛ و روش‏هاي آماري استنباطي، مثل اجراي آزمون t، z ياf، استفاده شده در تحقيق بيان مي‏گردد. (هومن، 1378، ص 87 - 89).
3.2.3. نتايج (17) در اين بخش، توصيف كلاميِ مختصر و مفيدي از آنچه به دست آمده‏است، ارائه مي‏شود. اين توصيف كلامي با اطلاعات آماري مورد استفاده، كامل مي‏شود و بهترين روش آن است كه داده‏ها از طريق شكل و نمودار يا جدول، نمايش داده شوند. ساختار بخش نتايج، معمولاً مبتني بر ترتيب منطقي پرسش‏ها يا فرضيه‏ها و نيز وابسته به تأييد شده بودن يا تأييد نشده بودن فرضيه‏هاست. ترتيب بيان نتايج نيز يا برحسب ترتيب تنطيم سؤال‏ها يا فرضيه‏هاي آنهااست، (سيف، 1375، ص 30) يا برحسب اهميت آنها. روش متداولِ بيان نتايج، آن است كه ابتدا مهم‏ترين و جالب‏ترين يافته‏ها و سپس به ترتيب، يافته‏هاي كم اهميت‏تر ارائه مي‏شود. (هومن، 1378، ص 90).
4.2.3.بحث(18) و تفسير(19) در اين بخش، تمام اجزاي گزارش تحقيق به هم ربط داده مي‏شوند و محقق با تركيب و پيوند بخش‏هاي مختلف، خواننده را به سوي يك نتيجه‏گيري كلي هدايت مي‏كند. بنابراين لازم است شباهت‏ها و تفاوت‏هاي نتايج اين پژوهش با پژوهش‏هاي قبلي روشن گردد و نيز معلوم شود كه يافته‏هاي پژوهش، به روشن شدن مسئله مورد بررسي و زمينه دانش آن چه كمكي كرده‏است. بنابراين توصيه مي‏شود در اين بخش، ضمن توضيح كوتاهي درباره مسئله پژوهش و بيان نتايج تحقيق، به تفسير نتايج پرداخت. براي اين كار بايد اين نتايج را با يافته‏هاي نتايج پيشين مقايسه كرد. آن‏گاه توضيح داد كه پژوهش حاضر، به گسترش دانش زمينه مورد نظر چه كمكي كرده‏است، و در ضمن آن، كاربرد احتمالي آن را مشخص كرد و نقاط ضعف پژوهش را همراه با پيشنهادهايي براي پژوهشگراني كه در آينده مي‏خواهند در اين زمينه پژوهش، كار كنند، بيان كرد. (سيف، 1375، ص 33).
3.3.ساختار مقاله مبتني بر پژوهش توصيفي اصول به كارگرفته شده در پژوهش‏هاي توصيفي باتوجه به روش‏هاي به كارگرفته شده، با اصول پژوهش‏هاي ميداني، مقداري متفاوت است. هر چند اين اصول ممكن است با توجه به موضوع‏هاي مختلف تحقيقي و رشته‏هاي مختلف، تغيير نمايد، ساختار كلي‏اي كه تقريبا همه پژوهش‏هاي توصيفي بايد در قالب آن درآيند، به شرح زير است.
1.3.3.مقدمه آنچه در مقدمه يك مقاله تحقيق كتابخانه‏اي قرارمي‏گيرد - همانند تحقيفات ميداني - كلياتي است كه محقق بايد قبل از شروع بحث، آن را براي خواننده روشن نمايد؛ مانند تعريف و بيان مسئله تحقيق، تبيين ضرورت انجام آن و اهدافي كه اين تحقيق به دنبال دارد. همچنين محقق بايد خلاصه‏اي از سابقه بحث را - كه به طور مستقيم مرتبط با موضوع است - بيان كند و در نهايت توضيح دهد كه اين مقاله به دنبال كشف يا به دست‏آوردن چه مسئله‏اي است؛ به عبارتي، مجهولات يا سؤال‏هاي مورد نظر چيست كه اين مقاله درصدد بيان آنهااست.
2.3.3.طرح بحث (متن) در اين بخش، مؤلف وارد اصل مسئله مي‏شود. در اينجا بايد با توجه به موضوعي كه مقاله در پي تحقيق آن است، عناوين فرعي‏تر از هم متمايز گردند. محقق در تبيين اين قسمت از بحث، بايد اصول مهم قواعد محتوايي مقاله را مورد توجه قراردهد و سعي كند آنها را مراعات نمايد؛ اصولي مانند: منطقي و مستدل بودن، منظم و منسجم‏بودن، تناسب بحث با عنوان اصلي، ارتباط منطقي بين عناوين فرعي‏تر در مسئله، خلاقيت و نوآوري در محتوا، اجتناب از كلي‏گويي، مستندبودن بحث به نظريه‏هاي علمي و ديني، جلوگيري از حاشيه‏روي افراطي كه به انحراف بحث از مسير اصلي مي‏انجامد و موجب خستگي خواننده مي‏شود و همچنين پرهيز از خلاصه‏گويي و موجزگويي تفريطي كه به ابهام در فهم مي‏انجامد، رعايت امانت حقوق مؤلفان، اجتناب از استناددادن به صورت افراطي، توجه‏داشتن به ابعاد مختلف مسئله و امثال اينها.
3.3.3.نتيجه ‏گيري(20) در اين قسمت محقق بايد به نتيجه معقول، منطقي و مستدل برسد. نداشتن تعصب و سوگيري غيرمنصفانه در نتيجه‏گيري، ارتباط‏دادن نتايج با مباحث مطرح شده در پيشينه، ارائه راهبردها و پيشنهادهايي براي تحقيقات آينده، مشخص‏كردن نقش نتايج در پيشبرد علوم بنيادي و كاربردي و امثال آن، از جمله مواردي است كه محقق بايد به آنهاتوجه داشته باشد.
4. ارجاعات(21) اعتبار يك گزارش پژوهشي علاوه بر صحت و دقت داده‏ها و استدلال حاصل از آنها، به منابع و مراجعي است كه از اطلاعات آنها در پژوهش استفاده شده است. ارجاعات از موارد مهم ساختار يك مقاله علمي است، به وسيله آن، چگونگي استفاده از انديشه‏هاي ديگران را به خواننده معرفي مي‏نمايد. در اين قسمت به دو بحث مهم ارجاعات اشاره مي‏شود كه يكي شيوه ارجاع دادن در متن است و ديگري شيوه ذكر منابع در پايان مقاله.
1.4.ارجاعات در متن(22) نخستين چيزي كه درباره استناددادن در متن بايد مشخص بشود، اين است كه: چه چيزي بايد مستند گردد؟ مك برني(23) (1990) موارد استنادآوردن را به شرح زير بيان داشته‏ است:
الف) بايد انديشه‏هايي را كه به ديگران تعلق دارند، مشخص كرد و با ذكر مأخذ نشان داد كه از آنِ چه كساني مي‏باشند (امانت‏داري)؛
ب) هر زمان كه افكار و انديشه‏هايي با چهارچوب فكري كسان ديگري همخواني دارند، موارد را بايد با ذكر منبع مشخص كرد؛
ج) هر زمان كه نظريه، روش يا داده‏اي موردبحث قرار مي‏گيرد، منبع آن را بايد ذكركرد تا اگر خواننده خواست اطلاعات بيشتري درباره آن كسب كند، بتواند به آن مراجعه كند؛
د) بايد نقل قول‏هايي را كه از يك متن به صورت مستقيم و بدون دخل و تصرف، داخل گيومه آورده مي‏شود، مستند ساخت. (مك برني 1990، به نقل از سيف، 1375، ص 39).
بنابراين اطلاعاتي كه براي خوانندگان، اطلاعات عمومي به حساب مي‏آيند، لازم نيست مستند شوند. نويسنده، تنها در صورتي مي‏تواند به آثار خود ارجاع، دهد كه اين ارجاع براي مطالعه بيشتر باشد و نقل از خود، معنا ندارد. همچنين در استنادكردن، حتي‏الامكان بايد به منبع مستقيم يا ترجمه آن استناد كرد. تنها زماني به منابع ديگران استناد مي‏شود كه محقق دسترسي مستقيم به اصل اثر را نداشته باشد كه در آن صورت بايد مشخص كرد كه آن مطلب از يك منبع دست دوم گرفته شده است. (سيف، 1375، ص 40).
1.1.4.شيوه ارجاع در متن هرگاه در متنِ مقاله مطلبي از يك كتاب يا مجله يا.. به صورت مستقيم يا غير مستقيم، نقل شود، بايد پس از بيان مطلب، آن را مستند ساخت. اين مستندسازي شيوه‏هاي مختلفي دارد كه در اينجا به بخش‏هايي از آن اشاره مي‏شود.
در استناد، نام مؤلف و صاحب اثر، بدون القاب «آقا»، «خانم»، «استاد»، «دكتر»، «پروفسور»، «حجت‏الاسلام»، «آيت‏اللّه‏» و امثال آن آورده مي‏شود، مگر در جايي كه لقب جزو نام مشخص شده باشد(24)، مانند خواجه نصيرالدين طوسي، آخوند خراساني، امام خميني، علامه طباطبايي. (دهنوي، 1377، ص 89).
الف) يك اثر با يك مؤلف:
پس از آوردن متن، داخل پرانتز: نام مؤلف، تاريخ انتشار، شماره صفحه به ترتيب مي‏آيد و پس از آن، نقطه آورده مي‏شود؛ مانند: (منطقي، 1382، ص 27).
ب) يك اثر با بيش از يك مؤلف:
اگر تأليف داراي دو يا سه مؤلف باشد، نام آنها به ترتيب ذكر شده در اثر، به همراه سال انتشار و شماره صفحه مي‏آيد؛ ولي در آثار با بيش از سه مؤلف، نام اولين مؤلف ذكر مي‏شود و به دنبال آن عبارتِ «و همكاران» و سپس سال انتشار و شماره صفحه مي‏آيد؛ مانند: (سرمد، بازرگان و حجازي، 1379، ص 50) يا (نوربخش و همكاران، 1346، ص 75).
ج) آثار با نام سازمان‏ها و نهادها:
در صورتي كه آثار به نام شركت‏ها، انجمن‏ها، مؤسسات، ادارات و مانند اينها انتشار يابند، در استنادكردن، به جاي نام مؤلف، نام سازمان مي‏آيد؛ مانند: (فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي، 1382، ص 34).
د) دو يا چند اثر يك مؤلف:
هرگاه به دو يا چند اثر مهم اشاره شود، همه آنها در داخل پرانتز، و به ترتيب تاريخ نشر پشت سرهم مي‏آيند؛ مانند: (والاس، 1980، ص 15؛ 1988، ص 27؛ 1990، ص 5). و اگر چند اثر يك مؤلف در يك سال منتشر شده باشد، آثار مختلف او با حروف الفبا از هم متمايز مي‏گردند؛ مانند: (احمدي، 1365الف، ص22؛ 1365ب، ص 16).
ر) استناد آيات و روايات:
در استناد دادن به آيات، ابتدا نام سوره، سپس شماره آيه ذكر مي‏شود. درباره روايات نهج‏البلاغه، ابتدا نام كتاب سپس شماره خطبه، نامه يا كلمات قصار ذكر مي‏شود، و روايات غير نهج‏البلاغه، نام گردآورنده روايات، تاريخ نشر، شماره جلد و صفحه مي‏آيد؛ مانند: (بقره، 39)؛ (نهج‏البلاغه، خطبه 33)؛ (مجلسي، 1403، ج 56، ص 198).
2.1.4.زيرنويس (پاورقي) توضيحي توضيحات اضافي، يا توضيح اصطلاحاتي را كه نويسنده براي حفظ انسجام متن نمي‏تواند آن را در متن بياورد، مي‏توان در زير صفحه با مشخص‏كردن شماره آنها بيان كرد. نكته قابل توجه اينكه، اين توضيحات بايد حتي‏الامكان خلاصه ذكر شوند و نبايد تكرار مطالب متن باشند. ترجمه آيات و روايات بايد در متن مقاله‏هاي فارسي بيايد و در صورت نياز، متن عربي آن در پاورقي ذكر شود. اما در جايي كه آوردن متن عربي در متن ضروري باشد، به جهت پرهيز از تطويل در متن علمي، از آوردن ترجمه در متن، اجتناب مي‏شود و به توضيح و تبيين آن اكتفا مي‏شود.
در ترجمه متون توضيحاتي كه مؤلف در زيرنويس آورده، بايد عينا ترجمه شود و در صورتي كه مترجم براي بيان اصطلاح يا تبيين مطلبي توضيحي را ضروري ببيند، مي‏تواند آن را در پاورقي ذكركند و در جلوي آن لفظ «مترجم» را -براي متمايز ساختن آن از توضيحات مؤلف- بياورد.
3.1.4.معادل‏ها كلمه‏هاي بيگانه در داخل متن حتما بايد به فارسي نوشته شود و صورت خارجي آنها در پاورقي ذكر گردد و اين، منحصر به اصطلاحات تخصصي يا اسامي اشخاص است. چنانچه در موارد خاصي لازم باشد كه صورت خارجي آنها در داخل متن بيايد، بايد آنها را مقابل صورت فارسي در داخل پرانتز نوشت. (غلامحسين‏زاده، 1372، ص 17).
نكته قابل‏توجه در استناد دادن معادل‏ها اين است كه اولاً در هر متن يا مقاله يا كتاب، فقط يك بار معادل انگليسي آنها آورده مي‏شود؛ ثانيا معادل‏هاي بكار گرفته شده بايد يكنواخت باشند. و در صورت آوردن معادل‏هاي ديگر، مثل فرانسه، آلماني، و... بايد، در متن توضيحي درباره آن داده شود. در نوشتن اسامي اشخاص، ابتدا نام بزرگ، سپس حرف اول نام كوچك او با حروف بزرگ نوشته مي‏شود مانند C،Jung .
2.4.ارجاع در منابع محقق بايد در پايان مقاله فهرستي از منابع و مراجعي كه در متن به آنها استناد كرده است، به ترتيب حروف الفباي نام خانوادگي در منابع فارسي (عربي يا انگليسي در صورت استفاده) بياورد. مقصود از فهرست منابع، به دست دادنِ صورت دقيق و كامل همه مراجعي است كه در متن مقاله به آنها استناد شده‏است. هدف از ارائه اين فهرست، نشان دادن ميزان تلاش پژوهشگر در بررسي و استفاده از منابع گوناگون، احترام به حقوق ساير نويسندگان و مؤلفان و نيز راحتي دستيابي خواننده به منابع موردنظر است؛ علاوه براينكه تمامي مراجع و مآخذي كه در متن به آنها استناد شده، بايد در فهرست منابع آورده شود، پس در بخش منابع، فقط منابعي آورده مي‏شود كه در متن به آنها استناد شده است.
در ذكر هر منبع، حداقل پنج دسته اطلاعات، ضروري به نظر مي‏رسند كه در همه ارجاعات مشترك‏اند:
1. نام مؤلف يا مؤلفان؛ 2. تاريخ انتشار اثر؛ 3.عنوان اثر؛ 4. نام شهر(ايالت)؛ 5. نام ناشر.
جداسازي اين اطلاعات از هم با نقطه (.) و جداسازي اجزاي مختلف هر يك از آنها با ويرگول (،) صورت مي‏گيرد.
1.2.4.ارجاع كتاب در منابع
الف) در ارجاع كتاب با يك مؤلف، اطلاعات ضروري ذكر شده در بالا ذكر مي‏شود، در صورتي كه اثر تجديدچاپ شده‏باشد، پس از عنوانِ كتاب، شماره چاپ آن مي‏آيد، مانند:
جوادي آملي، عبداللّه‏ (1372). هدايت در قرآن (چاپ سوم). تهران: مركز نشر فرهنگي رجاء.
در ارجاعات انگليسي در صورتي كه چاپ جديد مجددا ويرايش شده‏باشد، علامتِ اي‏دي (ed) با شماره ويرايش(25) آن، داخل پرانتز آورده مي‏شود، مانند:
.Wadsworth:CA،Belmont.An introdoction to the history of psychology (2nded).(1993) .R .B،Hergenhahn
ب) در ارجاع منابع داراي دو مؤلف يا بيشتر، اسامي مؤلفان به ترتيبِ نامِ ذكرشده در كتاب، ذكر مي‏شود و بين نام‏خانوادگي و نام آنها ويرگول و بين اسامي مؤلفان نقطه ويرگول (؛) مي‏آيد؛ مانند:
سرمد،زهره؛ بازرگان،عباس و حجازي، زهره(1379). روش‏هاي تحقيق در علوم رفتاري (چاپ سوم). تهران: نشر آگاه.
ج) در معرفي كتاب‏هاي ترجمه شده، پس از ذكر نام مؤلف و تاريخ اثر، نام مترجم و تاريخ انتشار ترجمه ذكر مي‏شود. در آثاري كه تاريخ نشرشان مشخص نيست، داخل پرانتز به جاي تاريخ نشر، علامت سؤال (؟) مي‏آيد؛ مانند:
صدرالدين شيرازي، محمد(1375). شواهد الربوبيه، ترجمه جواد مصلح. چاپ دوم، تهران: انتشارات سروش.
د) در معرفي كتاب‏هايي كه با عنوان سازمان‏ها يا نهادها منتشر شده‏اند، به جاي نام اشخاص، نام مراكز ذكر مي‏شوند: مركز اسناد و مدارك علمي، وزارت آموزش و پرورش، (1362). واژه‏نامه آموزش و پرورش: فارسي - انگليسي، انگليسي - فارسي. تهران. نشر مؤلف.
ر) كتاب‏هايي كه به جاي مؤلف، ويراستاري يا به صورت مجموعه مقالاتي بوده كه به وسيله افراد مختلف نوشته شده‏است؛ اما يك يا چند نفر آنها را گردآوري كرده‏اند، بدين صورت مي‏آيند:
شفيع‏آبادي، عبداللّه‏ (گردآورنده)، (1374). مجموعه مقالات اولين سمينار راهنمايي و مشاوره. تهران. انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي.
2.2.4.ارجاع مقاله در منابع
براي ارجاع به مقاله‏هايي كه در مجله‏هاي علمي-تخصصي به چاپ مي‏رسند، ابتدا نام مؤلف يا مؤلفان، پس از آن، تاريخ انتشار اثر، بعد عنوان مقاله، و به دنبال آن، نام مجله و شماره آن ذكر مي‏شود، سپس شماره صفحات آن مقاله در آن مجله با حروف مخفف صص در فارسي و pp در انگليسي آورده مي‏شود؛ مانند:
حداد عادل، غلامعلي (1375). آيا انسان مي‏تواند عيني باشد. فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش9، صص 41-35.
3.2.4.ارجاع پايان‏نامه و رساله در منابع
در ارجاع رساله‏ها و پايان‏نامه‏ها، پس از ذكر عنوان، بايد ذكرشود كه آن منبع پايان‏نامه كارشناسي ارشد يا رساله دكترا و به صورت چاپ نشده، است؛ سپس بايد نام دانشگاهي را كه مؤلف در آن فارغ‏التحصيل شده‏است، آورد:
ايزدپناه، عباس (1371). مباني معرفتي مشّاء و اهل عرفان، پايان‏نامه كارشناسي ارشد، چاپ نشده دانشگاه قم.
4.2.4.ارجاع از يك روزنامه در منابع
در معرفي مقاله‏هايي كه در خبرنامه‏ها و روزنامه‏ها به چاپ مي‏رسد، يا استنادهايي كه از متن سخنراني اشخاص در يك روزنامه آورده مي‏شود، همانند ارجاع مقاله در مجله، تمام اطلاعات ضروري را آورده سپس سال انتشار، روز و ماه، نام روزنامه و شماره صفحه را ذكر مي‏كند. مانند:
محقق كجيدي، محمدكاظم (1375، 21مهر)، موانع ساختاري توسعه بخش كشاورزي، روزنامه كيهان، ص6.
5.2.4.ارجاع فرهنگ‏نامه و دائره‏المعارف در منابع
در ارجاع دائره‏المعارف‏ها نام سرپرست آورده شده و سپس بقيه اطلاعات ضروري، همانند كتاب به ترتيب مي‏آيد؛ مانند:
بجنوردي، سيدكاظم و همكاران (1377)، دائره‏المعارف بزرگ اسلامي (چاپ دوم)، تهران: مركز دائره‏المعارف بزرگ اسلامي.
6.2.4.ارجاع كنفرانس‏ها، سمينارها و گزارش‏ها
ارائه گزارش از همايش‏ها و سمينارها بايد به شكل زير بيان گردد: (سلطاني، 1363، ص19).
همايش بين‏المللي نقش دين در بهداشت و روان (1380). چكيده مقالات اولين همايش بين المللي نقش دين در بهداشت روان، تهران: دانشگاه علوم پزشكي ايران.
7.2.4.نقل منابع الكترونيكي (اينترنت)
امروزه نقل از منابع اينترنتي يكي از منابع ارجاع است كه در ذكر آن، اطلاعات ضروري به ترتيب زير بيان مي‏گردد (ترابيان، 1987، ترجمه قنبري، 1380).
بارلو، جان پي (1996). درخت يوشع مي‏لرزد، در مجله CORE (روي خط اينترنت)، ج8، ش 1، (1992)، نقل شده تاريخ 25 مارس 1996، قابل دسترسي در:
Corel.08.g2.:pub/Zines/CORE-Zine File:Ptp.etext.org Directory
5. آيين نگارش
چنان‏كه بيان شد، محقق بايد ابعاد سه گانه محتوايي، ساختاري و نگارشي مقاله را مورد توجه قرار دهد. آنچه تاكنون بيان شد، خلاصه‏اي از اصول محتوايي و ساختاري يك مقاله علمي بود. اكنون به بررسي اصول كلي آيين نگارش كه رعايت آن در تحرير مقاله علمي ضروري به نظر مي‏رسد، مي‏پردازيم.
الف) متن علمي تا حدّ ممكن بايد مختصر و مفيد باشد. به همين جهت لازم است از آوردن نقل قول‏هاي غيرضروري و حجم‏افزا، تفنن‏هاي شاعرانه و ذوقي، بيان‏هاي عاطفي واحساسي و گزافه‏نويسي اجتناب شود.
ب) از آوردن عبارت‏هاي مبهم، مغلق و پيچيده و واژه‏هاي نامأنوس بايد احتراز گردد.
ج) بايد از ذكر بندهاي طولاني و جمله‏هاي بلند خودداري شود.
د) مطالب بايد ساده، روان، جذاب و به گونه‏اي صريح و روشن بيان گردد.
ر) در نقل مطالب، ضروري است امانت‏داري را با ذكر مشخصات دقيق منبع رعايت نمود. هر چند در اين باب نبايد به دام افراط و تفريط - كه حمل بر فضل فروشي يا سهل‏انگاري است- افتاد.
ش) هر بخش از نوشته كه شامل يك انديشه و مطلب خاصي است، بايد در يك بند (پاراگراف) آورده شود.
ص) بايد از به كاربردن كلمات مترادف به جهت افزايش حجم اجتناب شود.
ط) بايد از به كاربردن افراطي حروف اضافه و حروف ربط در متن پرهيز گردد.
ع) بايد از به كاربردن تعبيرهاي نامناسب و عاميانه و استعمال الفاظ ناروا، ركيك و غيراخلاقي احتراز شود.
دونكته را در آيين نگارش بايد به صورت مجزا بررسيد: يكي رسم‏الخط فارسي و ديگري آيين نشانه‏گذاري است كه مختصرا به آنها اشاره مي‏شود:
1.5. رسم‏الخط فارسي
خط، چهره مكتوب زبان است و همانند زبان، از مجموعه اصول و قواعدي پيروي مي‏كند. از آنجا كه خط نقش مهمي در اصالت و غناي فرهنگ يك جامعه دارد، نبايد شيوه‏اي را برگزيد كه نسل‏هاي جديد در استفاده از منابع كهن و ذخاير فرهنگي خود، دچار مشكل جدي شوند. بنابراين نبايد چهره خط فارسي به صورتي تغيير كند كه مشابهت خود را با ذخاير فرهنگي قديمي از دست بدهد.
فرهنگستان زبان وادب فارسي كه يك نهاد رسمي است و طبق قانون، وظيفه نظارت، تدوين، تنظيم و تصويب قواعد و ضوابط خط فارسي را به عهده دارد، اصول و قوانيني را در اين باره تصويب كرده است كه ما در اين بخش از مقاله، با عنايت به مصوبات اين فرهنگستان، نكات رسم‏الخطي را به اختصار بيان مي‏كنيم.
1.1.5. قواعد املايي برخي واژه‏ها(26) الف) واژه‏هايي كه همواره به صورت جدا نوشته مي‏شود، عبارت‏اند از «اي»، مانند: اي خدا؛ «همين» و «همان» مانند: همين جا، همان كتاب؛ «هيچ»: مانند: هيچ يك؛ «مي» و «همي»، مانند: مي‏رود و همي گويد.
ب) واژه‏هايي كه همواره جدا نوشته مي‏شود، اما استثناء دارند:
«اين» و «آن» همواره جدا نوشته مي‏شوند، مگر در: آنچه، آنكه، اينكه، اينها، آنها، اينجا، آنجا، وانگهي.
«چه» همواره جدا نوشته مي‏شود، مگر در: چرا، چگونه، چقدر، چطور، چنان.
«بي» همواره جدا نوشته مي‏شود، مگر آنكه كلمه، بسيط‏گونه باشد، مثل: بيهوده، بيخود، بيراه، بيچاره، بينوا، بيجا.
«هم» از كلمه پس از خود جدا نوشه مي‏شود، مگر در:
1. كلمه، بسيط‏گونه باشد، مثل: همشهري، همشيره، همسايه، همديگر، همچنين، همچنان، همين، همان.
2. جزء دوم، تك هجايي باشد، مثل: همدرس، همسنگ، همكار، همراه.
3. جزء دوم با حرف مصوّت «آ» شروع شود، مثل: همايش، هماورد، هماهنگ.
«به» همواره جدا نوشته مي‏شود، مگر در:
1. وقتي بر سر فعل يا مصدر بيايد (باي زينت)، مثل: بگفتم، بروم، بنمايد، بگفتن.
2. به صورت بدين، بدان، بدور، بديشان به كار رود.
3. هرگاه صفت بسازد: بخرد، بشكوه، بهنجار، بنام.
ج) واژه‏هايي كه همواره جدا نوشته مي‏شود، اما استثنا دارند:
«كه» همواره جدا از كلمه قبل نوشته مي‏شود، مگر در: بلكه، آنكه، اينكه.
«چه» از كلمه پيش از خود جدا نوشته مي‏شود، مگر در: آنچه، چنانچه.
«را» همواره جدا نوشته مي‏شود، مگر در: چرا، مرا.
«تر»، «ترين» همواره جدا نوشته مي‏شود، مگر در: بهتر، مهمتر، كمتر، بيشتر.
د) واژه‏هايي كه همواره به ماقبل متصل مي‏شوند، اما استثنا دارند:
«ها» همواره به كلمه ماقبل مي‏چسبد، مگر در:
1. بخواهيم صورت مفرد كلمه مشخص شود، مثل: كتاب‏ها، درس‏ها.
2. كلمه به «ه» غيرملفوظ ختم شود، مثل: ميوه‏ها، خانه‏ها.
2.1.5.علايم همزه
الف) اگر حرف پيش از آن مفتوح باشد، روي كرسيِ «ا» نوشته مي‏شود، مگر آنكه پس از آن مصوّت
«اي»، «او» يا «ب» باشد كه در اين صورت روي كرسي «ي » نوشته مي‏شود:
رأفت، تأسف، مأنوس، شأن و خلأ، ملأ، مبدأ، منشأ.
رئيس، لئيم، رئوف، مئونت، مطمئن، مشمئز.
ب) اگر حرفِ پيش از آن مضموم باشد، روي كرسي «و» نوشته مي‏شود، مگر آنكه پس از آن مصوّتِ «او» باشد كه در اين صورت روي كرسي «ي» نوشته مي‏شود:
رؤيا، رؤسا، مؤسسه، مؤذّن، مؤثر، مؤانست، لؤلؤ، تلألؤ، شئون، رئوس.
ج) اگر حرفِ پيش از آن مكسور باشد، يا ساكن ولي در وسط كلمه قرار داشته باشد، روي كرسي «ي» نوشته مي‏شود و همچنين كلمات دخيل فرنگي همواره با كرسي «ي » نوشته مي‏شوند:
لئام، رئاليست، سئول، نئون، مسئله، جرئت، هيئت، و در توأم استثنا است.
د) اگر حرفِ پيش از آن مكسور و در آخر كلمه باشد، روي كرسي (ي ) نوشته مي‏شود: متلألي‏ء.
ر) اگر حرفِ پيش از آن ساكن و يا يكي از مصوّت‏هاي بلندِ «آ»، «او» يا «اي» بوده و در آخر كلمه نوشته شود، بدون كرسي نوشته مي‏شود: جزء، سوء، شي‏ء، بط‏ء، سماء، ماء، املاء، انشاء.
س) در صورتي كه همزه پاياني ماقبل ساكن (بدون كرسي) يا همزه پاياني ماقبل مفتوح (با كرسي «ا») و يا همزه پاياني ماقبل مضموم (با كرسي «و»)به ياي وحدت يا نكره متصل شود، كرسي«ي» مي‏گيرد و كرسي قبلي آن نيز حفظ شود:
جزئي، شيئي، منشائي، مائي، لؤلؤئي.
ص) اگر حرفِ پيش از آن مفتوح يا ساكن و پس از آن حرف «آ» باشد، به صورت ـآ و آ نوشته مي‏شود:
مآخذ، لآلي، قرآن، مرآت.
الف) نشانه كسره اضافه در خط فارسي آورده نمي‏شود، مگر براي رفع ابهام در كلماتي كه دشواري ايجاد مي‏كند: اسبِ سواري/ اسب سواري.
ب) براي كلمات مختوم به هاي بيان حركت، در حالتِ مضاف، از علامت «ء» (ي كوتاه شده شبيه همزه) استفاده مي‏شود: خانه من، نامه من، نوشته او.
ج) «ي» در كلمه‏هاي عربيِ مختوم به «ي» (كه «آ» تلفظ مي‏شود) دراضافه به كلمه بعد از خود به «الف» تبديل مي‏شود: عيساي مسيح، موساي كليم، هواي نفس، كبراي قياس.
4.1.5. واژه‏ها و عبارات مأخوذ از عربي
الف) «ه» در عبارات مأخوذ از عربي به چند صورت مي‏آيد:
1) اگر در آخر كلمه تلفظ شود، به صورت «ت» نوشته مي‏شود: رحمت، جهت، قضات، برائت، مراقبت.
2) اگر در آخر كلمه تلفظ نشود، به صورت «ه» يا «ـه» نوشته مي‏شود: علاقه، معاينه، مراقبه، نظاره، آتيه.
3) در تركيبات عربي رايج در فارسي به صوت «ه» يا «ـه» نوشته مي‏شود:ليله‏القدر، ثقه‏الاسلام، خاتمه‏الامر، دايره‏المعارف؛ استثنا در كلمات حجت الاسلام، آيت اللّه‏.
ب) «و» كه در برخي از كلمه‏هاي عربي به‏صورت «آ» تلفظ مي‏شود. در فارسي به صورت «الف» نوشته مي‏شود، مگر در مواردي كه رسم‏الخط قرآني آن مراد است: زكات، حيات، مشكات.
ج) «الف كوتاه» هميشه به صورت «الف، نوشته مي‏شود، مگر در برخي حروف اضافه و اسامي خاصي كه «الف» در آخر كلمه مي‏آيد و تركيباتي كه عينا از عربي گرفته شده است: شورا، مولا، تقوا، اسماعيل، رحمان، هارون، ياسين.
الي، حتي، عيسي، يحيي، مرتضي، اعلام‏الهدي، بدرالدّجي، سدره‏المنتهي، طوبيلك.
5.1.5. تنوين
آوردن تنوين (در صورتي كه تلفظ شود) در نوشته‏هاي رسمي و نيز در متون آموزشي الزامي است و به صورت‏هاي زير نوشته مي‏شود:
الف) تنوين نصب هميشه به صورت «ا / ـا» نوشته مي‏شود و اگر كلمه مختوم به همزه باشد، همزه آنها روي كرسي «ي » مي‏آيد و سپس تنوين روي «الف» بعد از آن قرار مي‏گيرد:
نسبتا، واقعا، موقتا، عجالتا، طبيعتا، عمدا، جزئا، استثنائا، ابتدائا.
ب) تنوين رفع و جر در همه جا به صورت « ــٌ » و « ــٍ » نوشته مي‏شود و فقط در تركيبات مأخوذ از عربي كه در زبان فارسي رايج است، به كار مي‏رود: مشارٌاليه، مضافٌ‏اليه، منقولٌ‏عنه، مختلفٌ‏فيه، متفقٌ‏عليه، بعبارهٍ‏اُخري، اي‏نحوٍكان.
آوردن تنوين در كلمه‏هاي فارسي اشتباه است: گاها، زبانا.
6.1.5.تركيبات
مراد در اينجا كلمات مركب و مشتق مي‏باشد كه به صورت زير آورده مي‏شود:
1.6.1.5.كلمات مركبي كه الزاما پيوسته نوشته مي‏شوند:
الف) مركب‏هايي كه بسيط گونه‏اند:
آبرو، الفبا، آبشار، نيشكر، رختخواب، يكشنبه، سيصد، يكتا، بيستگانه.
ب) جزء دوم با «آ» آغاز شود و تك هجايي باشد:
گلاب، پساب، خوشاب، دستاس.
ج) هرگاه كاهش يا افزايش واجي يا ابدال يا ادغام يا جابه‏جايي آوايي در داخل آنها روي داده باشد:
چند، هشيار: ولنگاري، شاهسپرم، نستعليق، سكنجبين.
د) مركبي كه دست كم يك جزء آن، كاربرد مستقل نداشته باشد: غمخوار: رنگرز، كهربا.
ر) مركب‏هايي كه جدانوشتن آنها التباس يا ابهام معنايي ايجاد مي‏كند: بهيار (به يار)، بهروز (به روز)، بهنام (به نام).
س) كلمه‏ هاي مركبي كه جزء دوم آنها تك هجايي باشد و صورت رسمي يا نيمه رسمي يا جنبه سازماني، اداري و صنفي يافته باشد: استاندار، بخشدار، كتابدار، قاليشو، آشپز.
2.6.1.5.كلمات مركبي كه الزاما جدا نوشته مي‏شود:
الف) تركيب‏هاي اضافي (شامل موصوف و صفت يا مضاف و مضاف اليه)
ب) جزء دوم با «الف» آغاز شود: دل‏انگيز، عقب‏افتادگي، كم‏احساس.
ج) حرف پاياني جزء اول با حرف آغازي جزء دوم، همانند يا هم مخرج باشد:
آيين‏نامه، پاك‏كن، كم‏مصرف، چوب‏بري، چوب‏پرده، نظام‏مند.
د) مركب‏هاي اتباعي و نيز مركب‏هاي متشكل از دو جزء مكرر: سنگين‏رنگين، پول‏مول، تك‏تك، هق‏هق.
ر) مصدر مركب و فعل مركب: سخن‏گفتن، نگاه‏داشتن.
س) مركب‏هايي كه يك جزء آنها كلمه دخيل فرنگي باشد: خوش‏پز، شيك‏پوش: پاگون‏دار.
ص) عبارت‏هاي عربي كه شامل چند جزء باشد: مع‏ذلك، من‏بعد، علي‏هذا، ان‏شاءاللّه‏، باري‏تعالي، علي‏ايّ‏حال.
ط) يك جزء از واژه‏هاي مركب، عدد باشد: پنج‏تن، هفت‏گنبد، هشت‏بهشت، نه‏فلك، ده‏چرخه.
ع) كلمه‏هاي مركبي كه جزء اول آنها به «هاي» بيان حركت ختم شود؛ مگر اينكه در تركيب، «ها» حذف شده به جاي آن، «گ» ميانجي بيايد: بهانه‏گير، پايه‏دار، كناره‏گير، تشنگان، خفتگان، هفتگي، بچگي.
ف) كلمه با پيوسته‏نويسي، طولاني يا نامأنوس يا پردندانه شود: عافيت‏طلبي، مصلحت‏بين، پاك‏ضمير، حقيقت‏جو.
ق) يك جزء كلمه مركب، صفت مفعولي يا صفت فاعلي باشد: اجل‏رسيده، نمك‏پرورده، اخلال‏كننده، پاك‏كننده.
ك) يك جزء آن اسم خاص باشد: سعدي‏صفت، عيسي‏دم، عيسي‏رشته، مريم‏بافته.
ل) جزء آغازي يا پاياني آن بسامد زياد داشته باشد: نيك‏بخت، هفت‏پيكر، شاه‏نشين، سيه‏چشم.
م) هرگاه با پيوسته‏نويسي، اجزاي تركيب معلوم نشود و احيانا ابهام معنايي پديد آيد: پاك‏نام، پاك‏دامن، پاك‏رأي.
3.6.1.5.كلمات مركبي كه به دو صورت نوشته مي‏شود:
به جز كلماتي كه الزاما پيوسته يا جدا نوشته شود، كلمات مركب ديگر تابع قاعده خاصي نيست و به دو صورت نوشته مي‏شود كه به برخي از آنها اشاره مي‏شود:
الف) پسوند «وار» در برخي كلمات جدا و در برخي ديگر پيوسته نوشته مي‏شود: طوطي‏وار، فردوسي‏وار، طاووس‏وار، بزرگوار، سوگوار، خانوار.
ب) نوشتن كلمه «باسمه‏تعالي» و «بسمه‏تعالي» به هر دو صورت جايز است.
ج) اگر واژه مركب، عدد يك داشته باشد، نوشتن آن به هر دو صورت جايز است: يكسويه، يك سويه؛ يكشنبه، يك شنبه؛ يكسره، يك‏سره؛ يكپارچه، يك‏پارچه.
7.1.5.نكات تكميلي در رسم‏الخط
الف) جمع واژه‏هاي فارسي با «ات» غلط مي‏باشد، مانند گزارشات، پيشنهادات، كه صحيح آن گزارش‏ها، پيشنهادها مي‏باشد.
ب) كلمه عربي با علامت عربي جمع بسته مي‏شود، مانند: اطلاعات، وجوه، سطوح
ج) پسوند «يت» مصدرساز عربي، براي كلمات فارسي به كار نمي‏رود؛ مثل: رهبريت، شهريت كه صحيح آن رهبري و شهري بودن است.
2.5.نشانه‏گذاري‏ها(27) از آنجا كه در جملات مكتوب، عواملي همچون مكث، تكيه، آهنگ و لحن كلام يا اشاره‏ها -كه در سخن‏گفتن استفاده مي‏شود- وجود ندارند تا گوينده را در انتقال مقصودش ياري دهند، براي رفع ابهام و روشن‏تركردن مقصود نويسنده و روان خواندن نوشته، از علايم نقطه‏گذاري استفاه مي‏شود. استفاده از علايم ويرايش، بيشتر تابع لحن كلام و سبك نويسنده است، با وجود اين، گاهي از اصول و قواعدي پيروي مي‏كند كه سعي مي‏شود موارد مهم آنها بيان گردد.
1.2.5 ويرگول (،)
ويرگول نشانه مكث كوتاه است كه با توجه به نوع متن و نوع مخاطب، براي درست و روان خواندن نوشته، در حد اعتدال به كار برده مي‏شود. در برخي موارد استفاده از آن ضرورت دارد كه به برخي از آنها اشاره مي‏گردد:
الف) در بين دو كلمه كه احتمال دارد خواننده آنها را به هم اضافه كند:
امام، امت اسلام را زنده كرد.
ب) در دو طرف عطف بيان و بدل نيز معمولاً به كار مي‏رود:
شريعتمداري، مدير مسئول روزنامه كيهان، درباره مسائل جاري گفت...
ج) بين چند كلمه يا گروه كه در كنار هم بيايند و از نظر دستوري داراي يك نقش باشند، از ويرگول استفاده مي‏شود و دو واحد آخري با «و» به هم عطف مي‏شوند:
مردي مؤدب، فروتن، مهربان و نيكوكار بود.
د) ميان عبارت‏ها و جمله‏هاي غيرمستقل يا وابسته:
معمولاً پيش مردم ظاهربين، دانشمند واقعي كسي است كه...
ر) براي جداكردن اجزاي آدرس‏ها:
قم، بلوارامين، روبروي راهنمايي و رانندگي، مؤسسه پژوهشي حوزه و دانشگاه.
س) براي جداكردن ارقام در جمله:
به اين موضوع در صفحه‏هاي 70، 95، 115 و 420 اشاره شده است.
ص) بعد از كلمه‏ها و عبارت‏هاي ربطي مانند:
با اين همه، به هر حال و... و قيدي، مانند: اولاً، ثانيا، بلي، خير و...
2.2.5.نقطه‏ويرگول (؛)
نقطه ويرگول براي مكث‏هاي طولاني‏تر و حدّفاصل بين ويرگول و نقطه است و به نقطه نزديكتر است كه موارد كاربرد آن به شرح زير است:
الف) قبل از كلمه‏ها و عبارت‏هاي توضيحي مانند: (مثلاً، يعني، اما و...) اگر به مفهوم جمله قبل برگردد:
شيخ‏الرئيس گفته است كه: «از گاو مي‏ترسم؛ براي اينكه گاو شاخ دارد و عقل ندارد»؛ يعني اينكه از قدرتمند كم عقل بايد گريخت.
ب) اجزاي وابسته به يك موضوع كلّي، هرگاه به صورت جمله‏هاي متعددِ ظاهرا مستقل بيان شود:
فراق، كوه را هامون كند؛ هامون را جيحون كند؛ جيحون را پرخون كند؛ پس با اين دل ضعيف چون كند؟
ج) هرگاه در بين اجزاي قسمت‏هاي مختلف يك جمله، ويرگول‏هاي متعدد به كار رفته باشد، نقطه ويرگول براي جدا كردن مجموعه آن قسمت‏ها از يكديگر به كار مي‏رود:
محمد، احمد، حسن؛ علي و محمود را زدند.
د) هرگاه موضوع يك جمله كامل، فهرست‏وار دسته‏بندي شده باشد، پس از پايان هر دسته، نقطه ويرگول، و در آخرين دسته، نقطه مي‏آيد؛ مانند:
ساختمان واژه‏هاي فارسي، چند صورت است:
1) ساده: گل، دل، خرد؛
2) پيشوندي: همدل، بينوا، نادان؛
3) پسوندي: كارگر، شنونده؛
4) مركب: گلخانه، دلنواز، سخنگو؛
5) گروهي: بي دست و پا، آب از سرگذشته.
3.2.5.نقطه (.)
نشانه مكث كامل است كه در پايان جمله‏هاي خبري و امري مي‏آيد و موارد كاربرد آن به شرح زير است:
الف) پس از توضيحات پاورقي‏ها، جدول‏ها، نمودارها.
ب) در پايان جمله و پس از ذكر مشخصات منابع كه در متن استناد شده است؛ مانند:
(مطهري، 1377، ص 25).
ج) براي مشخص كردن حرف‏هاي اختصاري، لازم است پس از هر حرف (به جز حرف آخر) نقطه گذاشته شود؛مانند:
ه.ق (هجري قمري)، ق.م (قبل از ميلاد)
4.2.5.دونقطه (:)
نشانه توضيح است و به جاي كلمه‏ها و عبارت‏هاي توضيحي (نظير، مانند، مثل، ازقبيل و...) به كار مي‏رود، بدين معني كه آنچه بعد از دونقطه آمده توضيح مثالِ قبل است؛ مانند:
تنها ره سعادت: ايمان، جهاد، شهادت.
الف) قبل از نقل قول‏ها دو ْنقطه مي‏آيد:
او در كتاب خود گفته است: «شما بوديد كه رفتيد...».
ب) براي جداكردن رقم‏هاي جزئي از كلي نيز از دونقطه استفاده مي‏كنند (در متن‏هاي فارسي رقم كلي در سمت راست و رقم جزئي سمت چپ مي‏آيد)، مثلاً جلد سوم صفحه چهل و يك، را به صورت، «3 :41» نشان مي‏دهند.
ج) گذاشتن دونقطه پس از عنوان‏هاي كتاب، مقاله، عنوان اصلي، فرعي و امثال آن لازم نيست.
2.5.علامت سؤال (؟)
در پايان جمله‏هاي پرسشي مستقيم، علامت سؤال مي‏آيد؛ همچنين موارد ديگر استفاده از علامت
سؤال عبارت است از:
الف) پس از جمله‏هاي استفهام انكاري:
چه كسي مي‏داند چه خواهد شد؟
ب) بعد از كلمه‏ها يا عبارت‏هايي كه به جاي جمله پرسشي بيايند:
كدام بهتر است: علم يا ثروت؟
ج) براي بيان مفهوم ترديد يا استهزا اين علامت در داخل پرانتز (؟) استفاده مي‏گردد:
آقاي محمدي، استاد نمونه دانشگاه تهران (؟) به مشهد رفته است.
د) هرگاه چند جمله سؤالي پشت سر هم قرار گيرند، معمولاً در پايان تك تك آنها نشانه پرسش مي‏آيد:
هيچ معلوم نيست از كجا آمده‏اند؟ چه آورده‏اند؟ به كجا مي‏روند؟
ر) اگر در ضمن جلمه خبري، جمله‏اي پرسشي نقل شود، بايد جمله پرسشي حتما در داخل گيومه قرار گيرد:
طفيلي را پرسيدند كه «اشتها داري؟»؛ گفت: منِ بيچاره در جهان همين متاع دارم.
6.2.5.گيومه «»
نشانه‏اي است كه براي «مشخص كردن» در موارد زير به كار مي‏رود:
الف) هرگاه عين عبارت نويسنده يا گوينده‏اي نقل شده باشد:
او پرسيد «آيا كتابخانه ملي را ديده‏اي؟»
ب) هرگاه براي تأكيد يا به دليل ديگر خواسته شود كلمه يا عبارتي در متن مشخص و متمايز شود مانند:
گفتم «كتاب» را بياور.
ج) آوردن عنوان مقاله‏ها، سخنراني‏ها، فصل‏ها، مجله‏ها، اشخاص، كتاب‏ها و... در متن- جايي كه در چاپ حروف كج (ايرانيك) به كار نرفته- در داخل گيومه مي‏آيد.
7.2.5.پرانتز ()
براي جداكردن توضيح‏هاي نسبتا اضافي به كار مي‏رود؛ توضيح هايي از قبيل:
الف) عبارت‏هاي تكميل‏كننده و توضيح‏دهنده:
امامان معصوم(ع) احكام ديني را گاهي از راه الهام (نه وحي كه خاص پيغمبر است) مي‏گرفتند.
ب) معناي لغت‏ها و كلمه‏ها:
جلد پنجم و ششم فرهنگ معين به اعلام (اسم‏هاي خاص) اختصاص دارد.
ج) تاريخ‏ها:
صائب (986-1081 ه ق) از برجسته‏ترين شاعران سبك هندي است.
د) ذكر مثال‏ها:
روش‏هاي تحقيق به كار گرفته شده (مثل پيمايشي) در متن...
ر) ارجاع‏ها و ذكر منابع در متن:
(جوادي آملي، 1377، ص 54).
س) براي آوردن علايم اختصاري در متن:
(ق.م)؛ (ره)
8.2.5. خط فاصله (-)
نشانه جداسازي است و بيشتر در دو طرف جمله يا عبارت معترضه مي‏آيد تا آن را از متن اصلي جمله جدا كند، خط فاصله در جداكردن، از ويرگول قوي‏تر و از پرانتز ضعيف‏تر است؛ به اين معني كه خواننده حتما مطلب بين دو ويرگول را بايد بخواند، ولي مطلب دو خط فاصله را مي‏تواند نخواند. تفاوت آن با پرانتز در اين است كه عبارت بين دو خط فاصله، جزء جمله به شمار مي‏رود و در روال طبيعي جمله مي‏توانيم آن را بخوانيم، ولي عبارت داخل پرانتز، توضيحي زايد بر متن است و ممكن است از نظر ترتيب كلمات به گونه‏اي نباشد كه بتوانيم آن را بخوانيم (غلامحسين‏زاده، 1372، ص 50):
نهضت بيداري مسلمان‏ها در بسياري از كشورهاي اسلامي -برخلاف آنچه كه تصور و تبليغ مي‏شود- فرزند انقلاب نيست، برادر آن است.
الف) در آغاز بندهاي كوتاه فرعي كه بدون شماره‏گذاري يا دسته‏بندي عددي و حرفي بعد از دو نقطه قرار مي‏گيرند: كارمند خوب كسي است كه:
- اهداف كارش را بداند؛
- نيازهايش را بشناسد و...
ب) براي پيونددادن يك تركيب دو وجهي:
فرهنگ ايراني-اسلامي؛ قطار تهران-مشهد
ج) به معني «تا» در بين دو عدد:
ساعت 9-8 درس دارم.
6.تايپ مقاله
امروزه تقريبا اكثر مجلات علمي، مقالات خود را به صورت تايپ شده مي‏پذيرند، بدين روي و براي تكميل شدن بحث، براي آشنايي مؤلفان محترم، برخي از اصول تايپ، بيان مي‏گردد.
الف) عنوان مقاله در وسط سطر و با فاصله چهار سانتي‏متر از بالا با قلم ياقوت، شماره شانزده تايپ مي‏گردد.
ب) نام مؤلف در زير عنوان و در وسط سطر و با فاصله 5/1 سانتي متر، با قلم ترافيك، شماره ده تايپ مي‏شود.
ج) رتبه علمي و محل خدمت مؤلف يا مؤلفان با علامت ستاره () يا شماره در پاورقي همان صفحه و با قلم لوتوس نازك شماره دوازده كه متناسب با قلم پاورقي است، تايپ مي‏گردد.
د) عناوين فرعي مقاله با شماره‏هاي تفكيك‏كننده مانند: 1.، 2.، 3.، و...، با قلم لوتوس سياه، شماره چهارده تايپ مي‏گردد.
ر) عناوين فرعي‏تر با شماره‏هاي تفكيك كننده 1.1، 2.1 و... با قلم لوتوس سياه، شماره سيزده تايپ مي‏گردد.
س) متن مقاله با قلم لوتوس نازك، شماره چهارده تايپ شده و ابتداي هر پاراگراف يا بند با كمي تورفتگي (اشپون) با فاصله 5/0 سانتي متر آغاز مي‏گردد.
ص) فاصله بين سطرهاي متن 5/1 سانتي متر و فاصله آنها از عنوان‏هاي فرعي دو سانتي متر است.
ط) فاصله حاشيه صفحه‏ها از هر طرف دو سانتي متر و از بالا و پايين نيز دو سانتي متر است و فاصله آخرين سطر با پاورقي يك سانتي متر است.
ع) نقل قول‏هاي مستقيم در داخل گيومه با قلم لوتوس نازك، شماره دوازده تايپ مي‏گردد.
ف) شماره صفحات در گوشه سمت چپ و بالاي صفحه تايپ مي‏گردد.
ق) مقاله فقط بر يك طرف صفحه تايپ مي‏شود.
ك) بايد در تايپ مقاله از به كاربردن قلم‏هاي متنوع و متفاوت اجتناب شود.
ل) قلم انگليسي لازم براي تايپ پاورقي، Times Mediumبا شماره هشت است و همين قلم براي انگليسي در متن و منابع با شماره ده استفاده مي‏شود.
7. ويرايش متن
ويرايش متن بر عهده ويراستار است كه بايد طبق قوانين مربوط به نشر و ضوابط علمي صورت دهد. هرچند ويرايش، وظيفه محقق نيست، براي آشنايي محققان، به توضيحي اجمالي در اين رابطه مي‏پردازيم:
هر اثر تحقيقي دو نوع ويرايش مي‏شود: ويرايش فني و ويرايش محتوايي.
1.7.ويرايش فني
در ويرايش فني مسائلي از قبيل به دست دادن ضبط لاتيني نام‏ها يا معادل فرنگي اصطلاحات فني، تعيين محل تصاوير، اشكال و جدول‏ها، مراعات شيوه مناسب براي معرفي مشخصات كتاب‏شناسي، تهيه فهرست مندرجات، فهرست تفصيلي، واژه‏نامه، فهارس ديگر، تنظيم صفحه عنوان و صفحه حقوق، اعراب گذاري‏هاي لازم، تبديل مقياس‏ها و سنوات، توضيح لازم براي برخي از اصطلاحات، معرفي اجمالي بعضي از اعلام در صورت نياز انجام مي‏شود.
2.7. ويرايش محتوايي
هر نوع كاستي و نادرستي نحوي و زباني در اين ويرايش اصلاح مي‏شود. اگر اثر تحقيقي، متن تصحيح شده باشد، به بدخواني‏هاي مصحح توجه و با مراجعه به منابع - در صورت همكاري مصحح و در اختيار قرار دادن منابع- از درستي واعتبار توضيحات و تعليقات وي اطمينان حاصل مي‏شود. در مورد آثار ترجمه شده مطابقت تمام وكمال ترجمه با متن اصلي لازم است (دهنوي، 1377، ص 100).
8.پيوست‏ها
اگر مقاله علمي داراي مطالبي باشد كه در گزارش پژوهش علمي ضروري نيست، مؤلف آن را در پيوست‏ها، ضميمه مقاله مي‏نمايد. به‏طور كلي آنچه پرسشنامه را در درك، ارزشيابي و تكرار پژوهش ياري مي‏كند، مانند نسخه كاملي از آزمون‏ها يا پرسش نامه‏هاي چاپ نشده و شاخص‏هاي آماري آنهاو...، مي‏تواند در پيوست آورده شود.
در اين بخش، برخي از پيوست‏هاي مربوط به اين مقاله آورده شده است:
1.8.فرم ارزيابي مقاله مربوط به تحقيقات ميداني (شماره 1). 2.8.فرم ارزيابي مقاله مربوط به تحقيقات كتابخانه‏اي (شماره 2). 3.8.فرم ارزيابي مقاله مربوط به ترجمه (شماره 3). 4.8.نشانه‏هاي ويراستاري. منابع
- احمدي گيوي، حسن، حاكمي، اسماعيل؛ شكري، يداللّه‏ و طباطبايي، محمود (1368). زبان و نگارش فارسي. تهران سمت.
- اعتماد، شاپور؛ حيدري، اكبر؛ سربلوكي، محمدنبي و مهرداد، سيد مرتضي (1381). معرفي نظام ارزيابي مجلات علمي. تهران، مركز تحقيقات علمي وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري.
- ترابيان، كيت(1987). راهنماي نوشتن مقالات در طول ترم: پايان نامه‏هاي كارشناسي ارشد و دكتري. ترجمه محسن قنبري(1380). قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره).
- دلاور، علي(1371). روش‏هاي تحقيق در روان‏شناسي و علوم تربيتي. چاپ سوم. تهران، دانشگاه پيام نور.
- دهنوي، حسين(1377). روش تحقيق. چاپ سوم. قم، نشر معروف.
- سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس و حجازي، الهه (1379). روش‏هاي تحقيق در علوم رفتاري. چاپ سوم. تهران، برگه.
- سيف، علي‏اكبر(1375). روش تهيه پژوهشنامه در روان‏شناسي و علوم تربيتي. تهران، دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن.
- غرويان، محسن(1368). آموزش منطق. چاپ اول. قم، مؤسسه انتشارات دارالتعليم.
- غلامحسين‏زاده، غلامحسين (1372). آيين نگارش و ويرايش. تهران، سمت.
- فرهنگستان زبان وادب فارسي (1382). دستور خط فارسي. چاپ دوم. تهران، آثار فرهنگستان.
- مطهري، مرتضي(1372). آشنايي با علوم اسلامي. چاپ پنجم. قم، دفتر انتشارات اسلامي.
- هومن، حيدرعلي(1374). شناخت روش علمي در علوم رفتاري. چاپ دوم. تهران، پارسا.
- هومن، حيدرعلي(1378). راهنماي تدوين گزارش پژوهشي: رساله و پايان نامه تحصيلي، تهران، پارسا.
1. عضو هيئت علمي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
2. محققان براي آشنايي با ملاك‏هاي محتوايي و ساختاري، به فرم هاي ارزيابي مقالات مراجعه فرمايند.

 

3. Theory

4. Explanation .
5. Research.
6 .Methodology.
7 .Abstract.
8 .Key Words.
9.Scientif Method.
10.Introduction.
11.Method.
12. Subjects.
13.Instruments .
14.Research Design.
15 . Procedure
16.Deta Analysis.
17 . results.
18.Discussion.
19.Interpretation .
20.Canclusio.
21.Referrals.
22. Citation.

24. راه تشخيص آن در كتاب فهرست مستند «اسامي مشاهير و مؤلفان» اثر كتابخانه ملي آمده است.
25. Edition.
26. لازم به يادآوري است تمام آنچه در بخش رسم‏الخط بيان مي‏شود، برگرفته از كتاب فرهنگستان زبان و ادب فارسي (1382) مي‏باشد به جز آنجايي‏كه ارجاعِ مجزا داده شده است.
27. تمام مباحث مربوط به نشانه‏گذاري‏ها از دو كتاب «زبان و نگارش فارسي» تأليف دكتر حسن احمدي گيوي و همكاران و كتاب «آيين نگارش و ويرايش» اثر دكتر غلامحسين غلامحسين‏زاده از انتشارات «سمت» گرفته شده‏است.

 



گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر: روش تحقيق
آرشیو
سون یازی لار
یولداش لار
سایغاج
ایندی بلاق دا : نفر
بوگونون گؤروشو : نفر
دونه نین گؤروشو : نفر
بوتون گؤروش لر : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
باخیش لار :
یازی لار :
یئنیله مه چاغی :