وبلاگ شخصي اكبر زواري رضائي
MUHASEBE - FİNANSMAN VE DÜŞÜNCELERİM
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390 | یازار : اكبر زواري رضائي

غول گردشگري ايران

كمتر كسي است كه درمسافرت به كيش، بزرگي هتل داريوش را نديده باشد. يا براي ديدن دلفينهاي سيرك باز، به پارك دلفينها سرنزده باشد.

اينها كار دستي هاي شخصي به نام حسين ثابت هستند. حسين ثابت بكتاش متولد ۱۳۱۳ در مشهد است. خيلي جوان مانده! از عناوين او: كارآفرين ثروتمند ايراني، دلال فرش، و صاحب گروه هتلهاي ثابت را گفتهاند. ثابت تا پنج سال قبل در جزاير قناري ۵ هتل (۵ هزار تخت) داشته است و در ايران نيز هتل بزرگ داريوش را به سبك تخت جمشيد در كيش ساخته است.

وي، غير از اين هتل، چهار هتل ديگر نيز در كيش دارد (هتلهاي هليا، لاله، تماشا، و پانيذ) شركت تجارت بينالمللي ثابت و مجموعه پارك دلفين هاي كيش (دلفيناريوم و باغ پرندگان با مساحت بيش از ۶۵ هكتار) متعلق به اوست.

او كلنگ سرمايه گذاري هتل ۷ ستاره كوروش كه سيستم هاي آن با انرژي خورشيدي كار ميكند (به عنوان نخستين هتل سبز ايران) و ۵۰۰ اتاق خواهد داشت را نيز در جزيره كيش بر زمين زده است و قرار است قبل از پايان امسال در كيش افتتاح شود. سوئيت‌هاي هتل داريوش او در زمان هاي عادي سال هر شب ۴۰۰ هزار تومان و در ايام عيد نوروز و.. تا ۷۰۰ – ۸۰۰ هزار تومان هر شب اجاره داده مي‌شود.

ثابت پيش از اين تصميم داشت تنها هتل‌دار كيش شود و اقدام به خريد ۶ هتل آماده كرد با قيمت هاي تقريبي هر هتل ۸ -۹ ميليارد تومان به بالا اما برخي هتل داران زير بار اين كار نرفته و وي نتوانست به اين آرزوي خود برسد.

حسين ثابت چند هتل نيز در جزاير قناري اسپانيا تاسيس كرده و هم‌اكنون نيز بزرگترين شركت هتل داري اسپانيا را صاحب است و خود او نيز در يكي از دو جزيره اختصاصي خود در اسپانيا زندگي ميكند.

ايجاد كورس هاي اسبدواني با تاسيس شركت اسب ايران كه ناتمام ماند از ديگر فعاليتهاي اوست. او همچنين ۲۵درصد سهام گروه هتلهاي لاله را در اختيار دارد. ثابت همچنين اقدام به خريد هتلهاي لاله تهران،يزد و سرعين از شركت توسعه گردشگري ايران، متعلق به ميراث فرهنگي و گردشگري و ثابت،كرد ولي به علت عدم پرداخت به موقع اولين مرحله تعهداتش، شركت توسعه گردشگري ايران ضمانت نامه پنج ميلياردي او را ضبط و مزايده خاتمه يافت.

در سر در دفتر آلمان آقاي ثابت نوشته شده است: « حق الناس را دست نزن. مصمم باش. عاشق تصميمت باش. آن وقت است كه محال پا به فرار ميگذارد »

او در يك اظهار نظر گفته است: «برخي ميگويند خوب است آدم فقير باشد اما سالم باشد. اما من اعتقاد دارم آدم بايد هم سالم باشد و هم ثروتمند. »

اگرچه خيليها فكر ميكنند دولتيها با سرمايه داران رابطه خوبي ندارند، اما اينطور نيست. احمدينژاد به وسيله يكي از نزديكترين مردانش يعني رحيم مشايي با آنها در ارتباط است. در خرداد ۸۷ در حالي رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري از فروش هتلهاي لاله تهران، يزد و سرعين با قيمتي معادل يك هزار و ۲۰۰ ميليارد ريال خبر داد آقاي رحيم مشايي در مورد خريدار اين خريد بزرگ گفته بود: خريدار اين هتلها يكي از سهامداران اين مجموعه است كه داراي سوابق درخشان و موثري در صنعت گردشگري و هتل داري در داخل و خارج از كشور است. اين خريدار همان ثابت بود.

غول فولادي
تابستان سال ۸۷ است. خبر خريد بلوك ۳.۵۰ درصدي فولاد خوزستان به وسيله يك شخص حقيقي موجب هيجان بازار شده است. شايد اين هيجان بيشتر به خاطر آن باشد كه كسي در ايران جرات كرده سرمايه خود را رو كند!

اين خبر وقتي منتشر شد كه بيشتر فعالان بازار شاهد رقابت تنگاتنگ متقاضيان خريد طي ۹ روز بودند. يك شخص حقيقي كه تاكنون فعاليتي در بازار سهام نداشته توانست گوي سبقت را از حقوقيهاي بازار بربايد و ۵.۳۰ درصد بلوك فولاد خوزستان را از آن خود كند.

محمد جابريان مديرعامل مجتمع فولاد آرين سهند خريدار بلوك فولاد خوزستان بود كه حتي افزايش ۸۷ درصدي قيمت عرضه نسبت به قيمت پايه نيز او را از دور رقابت خارج نكرد و سرانجام با اضافه كردن يك ريال سهامدار عمده فولاد خوزستان شد. او به همراه شش برادرش حدود سه دهه است كه در بازار فولاد فعاليت ميكنند. ارزش سهامي كه تنها در اين معامله خريد ۱۳۶۰ ميليارد تومان بود كه حتما تمام ثروت اين مرد نبوده است. او كه بعدها در همن خريد با دولت و سازمان خصوصي سازي به مشكل برخورد چند روز بعد از خريدش به هفته نامه شهروند امروز در مورد شفافيت در بازار ايران و ترس ثروتمندان از شفافيت ثروتشان گفته بود: «در بازار ايران متاسفانه يك عدهاي شايعاتي را پراكنده كردند مبني بر اينكه سرمايهگذاري در ايران خطرناك است در صورتي كه اصلاً اين طور نيست. سرمايهگذاران نبايد از سرمايهگذاري در ايران و روكردن ميزان سرمايه خود بترسند چرا كه به نظر من سرمايهگذاري در ايران بسيار امن است. نبايد از سرمايهگذاري در ايران بترسند، بهتر است براي مملكت خودمان سرمايهگذاري كنيم تا خارج از مرزهاي ايران. »جابريان كه بچه كف بازاراست،درحال حاضر يك كارخانه فولاد دارد ودربازار آهن تهران يكي از سرشناسترينهاست. يك نفر جدي يا شوخي گفته بود حاضر است سرقفلي موبايل جابريان را ۱۰۰ميليون تومان بخرد. فكرش رابكنيد او با اين خط موبايل چه ميكند.


غول بازار پول
شايد شما نامي از شركت استراتوس نشنيده باشيد كه يكي ازبزرگترين شركتهاي عمراني ايران است اما به طور قطع با نام بانك اقتصاد نوين آشنايي داريد. رئيس هيات مديره اين بانك خصوصي مردي است كه درمورد ثروتش افسانه سرايي ميشود اما او به طور قطع يكي از ميلياردرهاي سرشناس ايران است. سال گذشته در يكي از نشست هاي هيات نمايندگان اتاق تهران،زماني كه فرهاد فزوني يكي از اعضاي هيأت نمايندگان اين اتاق با حرارت به انتشار نامش در فهرست ۳۰ميلياردر اعتراض ميكرد و در حالي كه از شدت عصبانيت رنگ رخسارش سرخ شده بود و ميگفت چرا نام او و بعضيها در كنار بعضيها ديگر آمده، محمد صدر هاشمينژاد با آرامش روي بلندگوي مقابلش خم شد، با آن كت تك مارك دارش، اول لطيفهاي تعريف كرد و كلي خنديد و بعد گفت«ظاهرا دوستان از اينكه نامشان كنار من آمده ناراحت هستند!؟» تقريبا تنها كسي بود كه گزارش ميلياردرها را تكذيب نكرد. او با ذكاوت اعضاي هيات نمايندگان را خطاب قرار داد و گفت«بيش از اين گزارش مواظب جرياني باشيد كه چندين قرن است در ايران ريشه دارد و مدام چنگ ميزند، ربطي هم به ان دولت و دولتهاي قبل ندارد»حالا كه به گزارش ميلياردرها واكنش منفي نشان نداده است، همان رزومه را در اينجا هم نقل ميكنيم.

از مؤسسان اولين بانك خصوصي كشور و رئيس هيأتمديره بانك اقتصاد نوين، مدير عامل شركت توانمند ساختماني استراتوس، كسي نميداند او چقدر ثروت دارد، اما در زمينه ساختمانسازي و بازرگاني از بزرگان به شمار ميرود. البته چنانكه در جلسه هيات نمايندگان گفت، ما در اينجا او را گودزيلا، دراكولا، اختاپوس يا مافيا خطاب قرار نداديم!

غول صادرات
شايد نام يك يا دو نفر از اين فهرست براي شما تازگي داشته باشد، اما همه اينطور نيستند، از جمله اسدالله عسگر اولادي، پير مرد ديگر در برابر اتهام غرور انگيز(به قول مسعود دانشمند)مولتي ميلياردر ايران ظاهرا سر شده است.

از آن دسته افرادي هم بود كه در برابر گزارش سي ميلياردر هيچ واكنشي نشان نداد و ترجيح داد در مورد موضوعات مهمتري هم چون صادرات اظهارنظر كند. هرچه هست او رئيس اتاق بازرگاني مشترك ايران و چين است و وضعيت واردات ما از چين هم معلوم است و از همين جا خيلي چيزها معلوم ميشود.... در گزارش ميلياردرها نوشته شده بود: همين ماه گذشته، جوابيه معترضانهاي را به يكي از روزنامههاي كثير الانتشار فرستاده بود، از آنها گله كرده بود كه چرا از وي با عنوان «حاجي ترانسفر» نام بردهاند. عسگراولادي اهل تهران است و چه كسي است كه او را نشناسد. بر اساس روايتي معتبر و مستند پير مرد خوش قلب در جريان نگراني بخش خصوصي از واگذاري نمايشگاه بينالمللي تهران با آن وسعت در آن نقطه اعياننشين تهران در جمع هيات نمايندگان اتاق چنين گفته بود: جناب رئيس(آل اسحاق) اگر اجازه ميدهيد، بنده به عنوان يك «كاسب جزء» همين حالا چك خريد نمايشگاه را بكشم! اين اظهار نظرش در مقابل ديدگان حيرت زده خبرنگاران در زمان خودش كم سر و صدا نكرد!از اعضاي به نام مؤتلفه، رئيس اتاق مشترك ايران و چين، دارنده شركت بزرگ «حساس» كه در عرصه صادرات خشكبار و به خصوص پسته ايران در سطح جهان صاحب نام است. تابستان سال گذشته هم گفته شد دو بانك چيني را خريده، البته بعدا متذكر شد كه كل بانكها را نخريده، بلكه سهام آنها را خريداري كرده است. علاوه بر اينها، چندين سال قبل، مجله معروف آمريكايي فوربس كه يك نشريه معتبر اقتصادي و مالي است و همواره وضع مالي شركتهاي بزرگ و افراد ثروتمند جهان را دنبال و در باره آنها گزارش تهيه ميكند به ثروت اسدالله عسگراولادي اشاره كرده بود و داراييهاي او را به تخمين يكي از بانكداران ايراني به چهارصد ميليون دلار برآورد كرده بود. والبته فراموش نبايد كرد كه در يكي از همايشهاي صادراتي،يك نفر گفت آقاي عسگراولادي ۱۳۰ميليون صادرات دارد كه او تكذيب كرد وگفت:به ۱۰۰ميليون دلار نميرسد.

غول تكنولوژي
امكان ندارد موبايل داشته باشيد و نام « علاءالدين» را نشنيده باشيد. صاحب هر برند موبايلي كه ميخواهيد باشيد، بايد موبايلتان در ايران به فروش برسد، در ايران هم بايد در پايتخت عرضه شود و در پايتخت هم بايد اول در پاساژ علاءالدين باشيد. صاحبش مردي است به همين نام. از پاساژ سرخ رنگ حافظ-جمهوري صحبت ميكنيم، همان كه در كنار ساختمان سازمان بورس واقع شده است. سرمايه حاجي علاءالدين مشخص نيست، ما هم اينجا چيزي نميگوييم، اما بزرگ بازار گوشي موبايل، كه امروزه دست هر ايراني يكي هست، كم كسي نيست. جالب است بدانيد، اين مرد هميشه در اتاقي كوچكي مينشيند كه در طبقه همكف پاساژ قرار گرفته است. ظاهر مغازه چيز خاصي ندارد و رنگ و رو رفته هم هست، اما از پلههاي آهني باريك انتهاي مغازه كه بالا برويد، حاجي، بزرگ بازار موبايل جمهوري، آنجا نشسته. سرمايه دار بازار موبايل جمهوري در دفتري با سقفى كوتاه، عرضى كم و طولى حدود ۲ تا ۲.۵ متر مينشيند.

اين هم طنز روزگار است. ثروت آقاي علاء الدين به سرقفلي فروشگاههايي است كه واگذاركرده ومي كند. مجتمع علاء الدين صدها وشايد هزاران كسب وكار پر رونق را درخود جا داده بنابراين عجيب نيست اگر گردش مالي روزانه اين مجتمع تجاري را ميلياردي بدانيم وفكرش را بكنيد آقاي علاء الدين به اشكال مختلف دراين گردش پربركت سهم دارد.


غول بازار مبل
محله و خانه قديمياش در مهرآباد جنوبي، ۲۰ متري زاهدي (شمشيري فعلي) و دقيقاً روبه روي مسجد امام جعفر صادق (ع) بود اما حالا ديگر آنجا نيست و در شمال شهر تهران بايد سراغش را گرفت. خودش وبرادرانش كه اكنون صاحبان و مالكان اصلي يافت آباد هستند. البته ميگويند بخش كوچكي از اموال و داراييهاي علي انصاري، بخش زيادي از زمينهاي يافت آباد است كه الان بازار مبل ايران در آن بنا شده است. علي انصاري، اگرچه رئيس گروه سرمايهگذاري تات است و رئيس اتحاديه مبل سازان تهران، اما براي چهره شدن، ورود به عرصه فوتبال را انتخاب كرد. علي انصاري با وجود داشتن سمت نايب رئيسي در فدراسيون دوچرخه سواري، تا همين چند ماه پيش چهره چندان معروف و شناخته شدهاي نبود. اما حالا رئيس فدراسيون دوچرخه سواري است. اما با حضور در هيات مديره باشگاه استقلال تبديل به چهره خبر ساز شد و حالا او با حسين هدايتي مالك باشگاه استيل آذين، مقايسه ميكنند كه ثروت چشمگيري دارد و برخي ميگويند حتي از هدايتي هم ثروتمندتر است. به قدرت فوتبال ايران دقت كنيد. انصاري براي آنكه در بدو ورودش به هيات مديره استقلال خودي نشان دهد پيشنهاد داد تا بازار مبل ايران به عنوان اسپانسر دو باشگاه استقلال و پرسپوليس انتخاب شود. در كل انصاري شخصي محافظه كار و محتاط است اما مشكلات مالي استقلال تاحدودي به دست انصاري حل و فصل شد. گفته ميشود بضاعت مالي علي انصاري چيزي از حسين هدايتي كم ندارد كه البته كمي تا قسمتي اغراق است، اما به هر حال اين طور هم نيست كه ثروت انصاري را بتوان با ماشين حساب معمولي برآورد كرد. اين تاجر مبل، ثروت متحركي است كه آشتياني ابتدا ان را به دوچرخه سواري كشاند و به كمكش آنجا را آباد كرد وحتي باعث قهرماني استقلال شد.

غول ورزش
او كه در سنين جواني پدرش را از دست ميدهد با تلاش و زحمت خرج خانواده را در ميآورد. محمدرضا هدايتي ۴۵ ساله و متولد تهران از محله دولاب است. مالك صنايع استيل آذين، مالك كارخانههاي فولادسازي و ورق، دارنده بزرگترين شركت پرورش ميگوي ايران، برج ساز در دبي و داراي ملك و املاك در حاشيه خليج فارس، مالك زمينهاي كشاورزي، سهامدار بازار مبل ايران، رئيس شركتهاي تجاري در ايران و خاورميانه و چندين و چند فعاليت تجاري ديگر عناويني است كه به حسين هدايتي نسبت ميدهند. آغاز راه پولدار شدن او، درست از ميانه اين سن و سال بود.خودش ميگويد: ۲۲ سال است در كارخانه داري، كشاورزي و ساختمان سازي فعاليت ميكنم. به عنوان مثال، بزرگترين مجموعه پرورش ميگو را در ايران دارم. كارخانجات فولاد دارم. بخش عمده كارم متعلق به مرحوم پدرم بوده كه مربوط به قبل از انقلاب است. به حول و قوه الهي و فضل خداوند، آدم خوش روزي هستم. در قرآن ميفرمايد گروهي از شما را خوش روزي قرار داديم و فكر ميكنم من آدم خوش روزي هستم. در اين كشور يك بچه مسلمانم كه وجوهات خود را ميپردازم و يك ريال هم بدهي بيمهاي و مالياتي ندارم. در اين ميان همه هدايتي را با استيل آذين ميشناسند، يعني همان نامي كه روي يك باشگاه دسته اولي گذاشته شد تا با هزينه ۶ ميلياردي اين مرد و همراهي دوست و بچه محلش، علي پروين، به ليگ برتر بيايد كه اين اتفاق نيفتاد. استيل آذين اولين و تنها توليدكننده تزئينات ساختماني است و به قول خود هدايتي با وجودي كه كاركنان آن دو شيفت كار ميكنند، باز هم مشتريان براي دريافت كالا بايد يك ماه در نوبت باشند! استيل آذين يكي از ۴۰ شركتي است كه سال گذشته به خاطر حضور مثبت در ورزش، از سازمان تربيت بدني لوح تقدير گرفت. يكي از بچه محلهاي حسين هدايتي ميگويد او دهها كارخانه بزرگ در آسيا و خاورميانه دارد، در يكي از حسابهايش در ايران بيش از ۱۰۰ ميليارد پول دارد و بيش از ۵۰۰ ميليارد هم در بانك دبي پس انداز كرده كه البته راست و دروغش پاي خودش. عابر بانك پرسپوليسيها (لقب هدايتي) حاضر است ۲۰ ميليارد تومان براي تصاحب اين تيم و پر طرفدار بدهد، اما هنوز بحث خصوصي سازي در ورزش ما آنچنان جدي نشده كه كسي به پيشنهاد اغوا كننده حسين هدايتي توجه كند.

غول نوكيا
روزنامه اعتماد ملي از او با عنوان پدرخوانده نوكيا در ايران ياد كرده بود، در تابستان داغ سال ۸۸ و همزمان با حاشيههاي انتخابات، گزارشي در روزنامه اعتماد ملي از وارد كننده نوكيا در ايران منتشر شد، گزارشي كه خيلي زود در سطح اينترنت پخش شد و سر و صدا به پا كرد، بسياري از وارد كننده نوكيا در ايران با عنوان «الف. الف» ياد ميكنند. همان الف الفي كه در روزنامه كيهان هم چند باري به وي حمله شده بود. اما او كيست؟ احمد ابريشم چي، متولد سال ۱۳۱۷ قم از كساني است كه در واردات تلفن همراه و وسايل جانبي و دستگاههاي مخابراتي يكي از چهرههاي شاخص در ايران به شمار ميرود. همه نام او را در كنار ايراتل، نوكيا ميشناسند. آقاي نوكيا فقط در زمينه واردات و تجارت فعاليت نميكند، ابريشمچي در امور خيريه هم فعاليتهايي داشته است. از آن جمله ميتوان به پذيرايي از مهمانان در تمام طول سال در ويلاها و مهمانسراها در شمال و مشهد، اشاره كرد. همان چيزي كه يكبار مورد نقد و حمله شديد روزنامه كيهان نسبت به او شد. موضوع اين بود كه كيهان معتقد بود ميهمانان خاصي به ويلاهاي او سر ميزنند، از جمله برخي مقامات. در هفته اول اسفندماه سال ۸۵، و در جريان فرار شهرام جزايري، حسين شريعتمداري در يادداشتي به بررسي احتمال دست داشتن برخي از افراد در فرار شهرام جزايري ميپردازد كه به دلايلي از سوي برخي از افراد حمايت ميشدند. در اين يادداشت نامي از اين افراد برده نميشود و تنها به اشارتي از محلها و مكانها اكتفا ميشود. ماجراي جزايري و حاميان او مسكوت ميماند تا فروردين سال گذشته. در ۲۲ فروردين سال ۸۸ حسين شريعتمداري در شماره ۱۹۳۳۲ در ستون «يادداشت روز» سرمقالهاي به امضاي خود تحت عنوان «آنجا چه خبر است؟» نگاشت كه تامل برانگيز بود و به موارد مورد ابهام در پرونده جزايري اشاره داشت. نامبرده در بندهفتم اين يادداشت نوشته: كاش برخي از مسئولان محترم دستگاه قضايي به جاي آنكه گذران اوقات فراغت خود – كه متاسفانه خيلي هم زياد هست! – به نقاط خوش آب و هواي كشور رفته و در خانههاي اشرافي كلان سرمايهداران جا خوش كنند، بخشي از وقت خود – بخوانيد وقت متعلق به ملت- را نيز صرف رسيدگي به امور قضايي بر زمين مانده مردم و بررسي هويت برخي از مديران اين دستگاه ميكردند ـ البته به عنوان وظيفه خويش نه منت به مردم. مثلا چرا تعطيلات نوروزي را در باغ رويايي! و چند ده هكتاري آقاي «الف» – در منطقه خوش آب و هواي شمال سپري كرده و در ويلاهاي آنچناني و اشرافي اين كلان سرمايهدار لم دادهاند؟ كه خداي نخواسته مجبور باشند بهاي اين «لم دادن»ها را از كيسه ملت هزينه كنند؟!موضوع وقتي پيچيده ميشود كه بدانيد الف. الف دايي پ. ف نويسنده كتاب شواليههاي ناتوي فرهنگي و از نويسندگان تند روزنامه كيهان نيز هست، خود پيام فضلي نژاد در يكي از صفحات شخصياش در فيس بوك عكسي را از حضورش در ويلايي «دايي» منتشر كرد كه در اينترنت به سرعت منتشر شد.

ماجرا از اين قرار بود كه يك نفر ويلاي دايي پيام فضلي را شناخت، آن ويلا، ويلاي احمدابريشمچي بود. با توجه به اينكه اين مدير در يكي از شهرهاي شمالي كشور، املاك زيادي دارد، برخي از منابع معتقد بودند احتمالا منظور شريعتمداري از «الف. الف» همان مدير شركت ايراتل است. آيا اين گمانه درست است؟ احمد ابريشمچي بنيانگذار يك صندوق قرض الحسنه نيز به حساب ميآيد. البته همه اينها يك طرف، وجهه ابريشمچي در واردات تلفن همراه به كشور طرف ديگر. شايد تمام اين موقعيت از همان وجهه ابريشمچي به عنوان تاجري موفق در واردات تلفن همراه برآمده باشد


گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر: اقتصاد
آرشیو
سون یازی لار
یولداش لار
سایغاج
ایندی بلاق دا : نفر
بوگونون گؤروشو : نفر
دونه نین گؤروشو : نفر
بوتون گؤروش لر : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
باخیش لار :
یازی لار :
یئنیله مه چاغی :